فداک عقلی و روحی، که راحت جانی
مرا بدرد سپاری و عین درمانی
ز پا فتاده ام، از دست رفته، دستم گیر
نگویمت: بچه غایت، چنانکه می دانی
شکیب نیست مرا از تو یک زمان، ای دوست
که شمع مجلس انسی و نور اعیانی
مقررست و معین که: هیچ نتوان یافت
طریق راه خدا را بفکر شیطانی
علی الدوام بگوش دلم رسد ز درون
صفیر بانگ «اناالحق » خروش «سبحانی »!
میان جبه و دستار غیر عاشق نیست
حدیث «لیس » که «فی جبتی » همی خوانی
ز ذره باز نگویی که نور خورشیدی
حدیث چشمه نگویی که بحر عمانی
میان مرده دلان روز چند می بودم
ز دوست زنده شدم، «الحبیب احیانی »
یقین که قاسمی اندر رحیل همراهست
در آن زمان که بکوبند کوس سلطانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عاطفی و روحی شاعر پرداخته و از عشق و نیاز به معشوق صحبت میکند. شاعر از درد و رنجی که در پی دوری از دوست کشیده میگوید و به شکیبایی و انتظارش اشاره میکند. او میخواهد که مدد و یاری از طرف معشوق به او برسد و به بیان اهمیت عشق و نورانی بودن او میپردازد. شاعر به نبود عشق در دل مردگان اشاره میکند و میگوید که تنها با عشق است که زندگی واقعی و پویایی را تجربه کرده است. همچنین به تأثیر عشق در روح و جان انسان اشاره میکند و خاطرنشان میسازد که هیچ چیزی نمیتواند مسیر حق را جز عشق واقعی بیابد. در نهایت، او انتظار لطف الهی و همراهی عشق را دارد.
هوش مصنوعی: من جانم و عقل و فکر خود را فدای تو میکنم، چون تو میتوانی آرامش را به من برسانی و در عین حال درمانی برای دردم باشی.
هوش مصنوعی: من به شدت در حال زمین خوردن و از دست رفتن هستم. خواهش میکنم به من کمک کن و نگو که این وضعیت طبیعی است، همانطور که میدانی.
هوش مصنوعی: ای دوست، نمیتوانم از تو حتی یک لحظه دوری کنم؛ زیرا تو روشنیبخش محفل دوستی و نور درخشان زندگیام هستی.
هوش مصنوعی: به طور قطعی مشخص شده است که نمیتوان راهی به سوی خداوند را با افکار شیطانی و منفی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: همیشه در درون قلبم صدای «حق من هستم» و زوزه «پاکی از هر عیب» را میشنوم.
هوش مصنوعی: در میان جبه و دستار، هیچ غیر عاشقی وجود ندارد. تو فقط مدام تکرار میکنی که "نیست"، در حالی که در واقعیت، عشق در این لباسها نهفته است.
هوش مصنوعی: از ذره به تو نمیگویم که نور خورشید چگونه است، و از چشمه نیز نمیگویم که چگونه عمیق و بزرگ است مانند دریای عمان.
هوش مصنوعی: مدت زیادی را در میان افرادی که بیروح و بیاحساس بودند سپری کردم، اما با محبت دوست دوباره زنده شدم و احساس زندگی را در خود یافتم.
هوش مصنوعی: قطعا در موقعی که صداهای سلطان به گوش میرسد، قاسمی هم در سفر و همراهی حضور دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم جان چه رنجه کنم؟
که: حیف باشد روح القدس به سگبانی
به حسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مرا ز منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی
برای پرورش جسم و جان چه رنجه کنم
که حیف باشد روح القدس بسگبانی
بحسن صوت چو بلبل مقید نظمم
[...]
مخوان فسانهٔ افراسیابِ تورانی
مگوی قصهٔ اسفندیارِ ایرانی
سخن ز خسرو و سلطانِ هفت کشور گوی
که خَتْم گشت بدو خسروی و سلطانی
معزِّ دینِ خدای و خدایگانِ جهان
[...]
در آمد از غم تو ، ای بخوبی ارزانی
بکار من چو سر زلف تو پریشانی
کنم بطبع فدای تو دیده و دل و جان
که تو عزیزتر از دیده و دل و جانی
بنفشه زلفی و گل خدی و چه می گویم؟
[...]
به هرزه بر سر دنیا مشو به نادانی
که چون توئی بچنین کار نیست ارزانی
چو عمر ضایع کردی بر آن پشیمان باش
اگرچه سود ندارد کنون پشیمانی
غم جهانی بر جان خویشتن چه نهی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.