پیش از بنای مدرسه و دیر ارمنی
ما با تو بوده ایم، «سیور من بجان سنی »
ای عشق، شاد باش، که سلطان مجلسی
ای عقل، چاره بر، ز گدایان خرمنی
ما را بفیض زنده جاوید کرده ای
ای عشق جان نواز، که چون روح در تنی
منصوروار لفظ «اناالحق » بگو بجد
چون پادشاه حسنی و از جمله احسنی
قربان ماه روی تو گردم هزار بار
ای شاه روزگار، «نچون سانمیسن منی »؟
صدبار اگر بروز ببینم جمال تو
روشن شوم ز عکس که مرآت روشنی
ای قاسمی، تو دیدن دلدار را طلب
موسی صفت، که ساکن وادی ایمنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیش از آنکه مدرسه و کلیسا ساخته شود ما با تو بودهایم. من تو را بهجان دوست دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دوستی نموده و پیوسته دشمنی
درشرط ما نبود که با من تو این کنی
دل پیش من نهادی و بفریفتی مرا
آگه نبودهام که همی دانه افکنی
پنداشتم همی که دل از دوستی دهی
[...]
ای اصل تو ز خاک سیاه و تن از منی
در سر منی مکن که به ترکیب چون منی
آنکو ز خاک باشد آخر رود به خاک
او را کجا رسد سخن مایی و منی
از آهن مذهب معمور کرده باش
[...]
ای دوستی نموده و پیوسته دشمنی
در شرط تو نبود که با من تواین کنی
از مرگ تو نشست بهر گوشه ماتمی
وزسوگ تو بخاست زهر کلبه شیونی
زین سهمگین مصیبت وزین سهمناک مرگ
آتش فتاد دردل هر سنگ و آهنی
ای آسمان که بر سر ما چرخ میزنی
در عشق آفتاب تو همخرقه منی
والله که عاشقی و بگویم نشان عشق
بیرون و اندرون همه سرسبز و روشنی
از بحر تر نگردی و ز خاک فارغی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.