«الا یاایهاالساقی »، مرا جام مصفا ده
که سرمستی و قلاشی ز زهد و توبه ما به
کمان ابرو بتیرم زد، ز ذوق تیر مژگانش
بسر غلتیدم و گفتم: فدایت باد جانم، زه!
سؤالی کردم از جانان که: چون خواهد وصالت جان!
جواب من بخواری داد و خوش خندید و گفتا: نه
ز بیم درد هجرانش ز مو باریک تر گشتم
چو روز وصل یاد آرم، شوم در حال از آن فربه
سماع مجلس رندان از آن گر مست در وحدت
که نشناسند نیک از بد، نمی دانند که از مه
گهی در شهر و گه در ده، چو سرگردانم، ای ساقی
مئی چون ارغوان در ده، اگر در شهر، اگر در ده
حریفان جمله مخمورند و هنگام صبوح آمد
بیا، ساقی، کرم فرما، قدم بر چشم قاسم نه
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از ساقی میخواهد که جامی شفاف به او بدهد تا از زهد و توبه و حالتی که به او دست داده، رهایی یابد. او زیبایی معشوق را توصیف میکند و به تیر مژگان او که به دلش میزند، اشاره میکند. شاعر از جانان خود سوال میکند که کی با او وصال خواهد داشت و جوابش را با خنده و بیاعتنایی میگیرد. او از درد دوری جانان رنج میبرد و به یاد وصال، حالتی چاق و فربه به خود میگیرد. همچنین به حال و هوای رندان در مجالس ایرانی اشاره میکند و از ساقی میخواهد که محبت کند و به او کمک کند. شاعر در نهایت به حالتی سرگردان در شهر و روستا اشاره میکند و میخواهد که همه حریفان مست باشند و خوشی را تجربه کنند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، به من جامی پاک و زلال بده تا از حالت سرمستی و بیخیالی، از زهد و توبه که به آن گرفتار شدهام، رها شوم.
هوش مصنوعی: کمان ابرویش مانند تیری به سمت من پرتاب شد و از شوق تیر مژگانش به زمین افتادم و گفتم: جانم فدای تو!
هوش مصنوعی: از معشوق سؤال کردم که: کی به وصالت خواهم رسید! او با نگاهی تمسخرآمیز و لبخندی پاسخ داد: نه.
هوش مصنوعی: از نگرانی درد جدایی او، به اندازهای نازک و شکننده شدهام که اگر روز وصال او را به یاد آورم، به طرز عجیبی پر احساس و سرزنده میشوم.
هوش مصنوعی: مجلس رندان پر از موسیقی و شادی است، زیرا کسانی که در آنجا هستند به حالت مستی و وحدت رسیدهاند و توانایی تشخیص خوب و بد را ندارند. آنها نمیدانند که در کنار خود چه زیباییهایی وجود دارد.
هوش مصنوعی: گاهی در شهر و گاهی در روستا سرگردان هستم. ای ساقی، میخوام که مانند گل ارغوان، شیرین و خوشبو باشی، چه در شهر باشی و چه در روستا.
هوش مصنوعی: رقبای همگی مست و سرخوش هستند، و در صبح زود وقتی که زمان شادمانی و میگساری است، بیا ای ساقی، با مهربانی بیشتری رفتار کن و بر چشمان قاسم قدم بگذار.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوآیین مطربان داریم و بربطهای گوینده
مساعد ساقیان داریم و ساعدهای چون فله
ایا خسرو تو آن شاهی که کردت قصد بد خواهی
که چون تیرش جهان کردی و پشتش چون کمان کردی
همه دیوان او رنگین به وصف دوحه یاسین
همه اشعار او شیرین به مدح دوده طاها
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.