«ستة ایام » گفت و «سبع سماوات »
«ثم علی العرش استوا» است نهایات
حضرت حق را عروش نامتناهیست
فاش بگویم عروش جمله ذرات
بر سر ذره مستویست باسمی
چون بشناسی رسی بنیل مرادات
هرچه که گویم، فقیه گوید: هی هی
هرچه که گوید فقیه، گویم: هیهات!
هرکه شراب خدا ز جام محمد
نوش کند، وارهد ز عشوه وطامات
نعره مستی مزن، که مست هوایی
غایت عمیا بود بجهل مباهات
قاسمی و صحبت فقیه مقلد؟
فاتحه خوانیم بهر دفع بلیات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.