ما عاشق و رند و پاکبازیم
در قبله عشق در نمازیم
در سوز بمانده ایم چون عود
در چنگ غمیم، تا چه سازیم؟
تا ذره ای از وجود باقیست
در بوته عشق می گدازیم
ما را سگ کوی خویشتن خواند
شاید که بدین شرف بنازیم
هرچند حبیب ناز دارد
ما معتکف در نیازیم
رندیم و قمارباز، اما
در ششدر عشق کژ نبازیم
بر جان چو ارغنون قاسم
صد پرده راز می نوازیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیمهره و دیده، حُقه بازیم
بیپا و رکیب رخش تازیم
بی پردهٔ خلق، جلوه سازیم
بی طعنهٔ خصم، عشق بازیم
ما ز آتش دل همیگدازیم
چون شمع به سوز عشق سازیم
ما فتنه به حسن کس نگشتیم
حیران کرشمه، مست نازیم
از ما مطلب ره حقیقت
[...]
زهدی به دروغ برنسازیم
با خلق خدا دغل نبازیم
جمشید پرست و کی نوازیم
ضحاک کش و ستم گدازیم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.