در ملک وصال او ظل شجری دارم
در باغ وصال او شیرین ثمری دارم
از دولت او شادم، از بند غم آزادم
در خلوت جان و دل زیبا قمری دارم
گر تیغ زند بر دل، آن خسرو مستعجل
از تیغ نمی ترسم، من هم جگری دارم
هرگه که شود پنهان آن شاهد مهرویان
در حسرت دیدارش آه سحری دارم
این ملکت آب و گل گر جمله شود باطل
در عالم جان و دل خوش جلوه گری دارم
گر کوه، اگر دریا، ای چاره بر دلها
بیچاره نخواهم شد، چون چاره بری دارم
قاسم ز رقیبان شد مجنون و دل آشفته
گر خانه پریشان شد، عزم سفری دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از نایره شوقت در دل شرری دارم
با طلعت خورشیدت عشق و نظری دارم
از ظلمت زلف تو، با شعشعه رویت
از راه بری باشم، گر راهبری دارم
در صورت آب و گل گر هست ملامتها
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.