چو نازنین جهانی بحسن خویش بناز
که پیش ناز تو میرم بصد هزار نیاز
دلم غریب هوای دیار تست، بیا
دمی بحال غریب دیار خود پرداز
گرم بروضه صدر جنان برند چه سود؟
که دل بجانب کوی تو می کند پرواز
ز چشم مست تو مستم، که اهل صومعه را
درید پرده تقوی بغمزه غماز
چو شمع آتش عشقست در دلم، لیکن
بذکر و فکر توام در میان سوز و گداز
بنور دیده محمود می توان دیدن
اشعه لمعات جمال حسن ایاز
بگفتم: از غم عشق تو سوختم، چه کنم؟
بخنده گفت که: قاسم، برو بسوز و بساز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر به زیبایی عشق و وابستگی او به معشوقش را بیان میکند. شاعر از ناز و زیبایی معشوقش تعریف میکند و میگوید که در برابر آن ناز، خود را قربانی میکند. او دلش برای دیار معشوق تنگ است و آرزوی دیدار او را دارد. هرچند در باغ بهشت هم بروند، دل او همچنان به سمت معشوق پرواز میکند. همچنین شاعر به اثرگذاری چشمان معشوق اشاره میکند که او را از حال خود بیخبر کرده و عشق در دلش همچون شمعی میسوزد. در پایان، معشوق او را به صبر و تحمل در عشق دعوت میکند.
هوش مصنوعی: ای نازنین، تو با زیباییهای خود به قدری جذاب هستی که من برای جلب توجه و محبت تو آمادهام تا با تمام وجودم به تو نیازمند باشم. در واقع، به خاطر جذابیت تو، تمام نیازها و آرزوهایم را فدای عشق و محبت تو میکنم.
هوش مصنوعی: دل من برای وطن و دیار تو تنگ شده، بیا و لحظهای به حال من، که دور از وطنم هستم، توجه کن.
هوش مصنوعی: اگر در باغهای بهشت هم بروند چه فایدهای دارد؟ چرا که دل، به سوی کوی تو پرواز میکند.
هوش مصنوعی: از نگاه زیبای تو سرمست و مدهوش هستم، به طوری که حتی زاهدان درویش هم با ناز و عشوهات تحت تأثیر قرار میگیرند و پردههای زهد و تقوی خود را میدرند.
هوش مصنوعی: در دل من آتش عشق تو شعلهور است، ولی در میان این سوز و گداز، همیشه به یاد و فکر تو هستم.
هوش مصنوعی: با نور چشم محمود میتوان جلوههای زیبایی حسن ایاز را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: گفتم که به خاطر عشق تو دچار غم و ناراحتی شدهام، چه کار کنم؟ او با خنده گفت: قاسم، برو و به این مشکلاتت ادامه بده و تحمل کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز
زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز
اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند
فدای دست قلم باد دست چنگ نواز
تویی، که جور و بخیلی به تو گرفت نشیب
[...]
اگر چه دیده افعی بخاصیت بجهد
بدانگهی که زمرد بدو بری بفراز
من این ندیدم، دیدم که خواجه دست بداشت
برابر دل من بترکید چشم نیاز
اگر دو دیده افعی بهخاصیت بکند
بدانگهی که زمرد بدو برند فراز،
من این ندیدم و دیدم که میر دست بداشت
برابر دل من بترکید چشم نیاز.
بهشت وار شد از نوبهار گیتی باز
در بهشت بر او کرد چرخ گوئی باز
درم درم شده روی زمین چو پشت پلنگ
شکن شکن شده آب شمر چو سینه باز
سرشگ ابر کند هر فراز را چو نشیب
[...]
چو عزم کاری کردم مرا که دارد باز
رسد به فرجام آن کار کش کنم آغاز
شبی که آز برآرد کنم به همت روز
دری که چرخ ببندد کنم به دانش باز
اگر ندارم گردون نگویدم که بدار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.