خانه ما روضه شد،چون مقدم رضوان رسید
دیده روشن شد،چو بوی یوسف کنعان رسید
قصه عشق زلیخا را کجا پنهان کنم؟
کین حکایت از سواد مصر تا صنعان رسید
پیش ازین در شهر جانها رفته بودی لایزال
شهر ایمن گشت،اکنون سنجق سلطان رسید
ساقیا، تا ذکر هشیاران نگویی بعد ازین
وقت هشیاران برفت و نوبت مستان رسید
ساقیا،ما را پیاپی ده قدح،کز فضل یار
حالت هجران گذشت و نوبت احسان رسید
چند گویی!واعظ،آخر از خدا شرمی بدار
نوبت جان در گذشت و نوبت جانان رسید
قاسمی،تا چند می نالی ز درد دل؟بگو:
دردها بگذشت،اکنون نوبت درمان رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای تغییر و تحول در زندگی اشاره دارد. شاعر از ورود یک شخصیت مهم (مثل یوسف) و فرا رسیدن زمان خوشبختی و عشق سخن میگوید. او اشاره میکند که دیگر نمیتوان از عشق زلیخا و داستانهای عاشقانه پنهان ماند، زیرا این احساسات فراگیر شدهاند. زمان تلاش و درد گذشته و اکنون زمان شادی و نعمتهاست. همچنین، شاعر به نالهها و رنجها اشاره میکند و بیان میکند که اکنون زمانی برای درمان و آسایش است. در نهایت، پیام شعر درباره گذر از سختیها و ورود به دوران شادی و عشق است.
هوش مصنوعی: خانه ما به باغی زیبا تبدیل شد؛ چون بهار و خوشبختی به آن وارد شد. چشمان ما روشن و شاداب گشت، مانند بوی خوش یوسف از سرزمین کنعان.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم داستان عشق زلیخا را پنهان نگهدارم؟ این داستان آنقدر معروف است که از مصر تا صنعان منتشر شده است.
هوش مصنوعی: قبل از این، تو در میان مردم شهر زندگی کرده بودی و این شهر به مکان امنتری تبدیل شده است. حالا هم مأمور سلطان به اینجا آمده است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، تا زمانی که دربارهٔ هوشیارانی صحبت نکنی، بدان که وقتِ هوشیاران گذشت و حالا نوبت مستان فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، مدام برای ما جامهایی پر کن، زیرا دوران غم و جدایی از محبوب تمام شده و اکنون زمان دریافت نعمت و لطف او فرارسیده است.
هوش مصنوعی: چقدر حرف میزنی، ای واعظ! کمی از خدا بترس. زمان زندگی به پایان رسید و حالا نوبت معشوق و عشق واقعی است.
هوش مصنوعی: قاسمی، تا کی از درد دل شکایت میکنی؟ بگو: حالا که دردها تمام شده، وقت درمان فرا رسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه سنجر چون ز میدان جانب ایوان رسید
از زمین بانگ بشارت تا بر کیوان رسید
تا به کیوان گر بشارتها رسد نبود عجب
زانکه منصور و مظفر شاه از میدان رسید
موسم جنگ و غُو شیپور و رنج تن گذشت
[...]
مژده ای یعقوب دل کان یوسف کنعان رسید
محنت بیانتهای هجر را پایان رسید
باز گردد ای جان بر لب آمده کان نازنین
عیسی مریم صفت بهر علاج جان رسید
کوه غم بر باده ده ای دل که با باد صبا
[...]
زینب ای ام المصیبه موسم افغان رسید
کار حلقوم حسین با خنجر بران رسید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.