گنجور

 
قاسم انوار

«علم القرآن » ز «الرحمن » چه بود؟

یعنی انسان بود قابل در وجود

مخلص ایجاد و مرآت کمال

روبه انسان دارد این سودا و سود

از ازل بر سر نیاید تا ابد

همچوانسان گوهری از بحر جود

گر ز غفلت راه باطل میروند

رو بحق دارند ترسا و جهود

چنگ می گوید:«اغثنی یا کریم »

عود می گوید:«اعنی یا ودود»

مدتی کز حق نبود آگاه دل

«لم یزل انا سجدنا للقرود»

منت ایزد را که وارستم ز غیب

قاسمی محوست در عین شهود

 
 
 
رودکی

نان آن مدخل ز بس زشتم نمود

از پی خوردن گوارشتم نبود

وطواط

آمدم سوی سرای شمس دین

بازگشتم چون جمال او نبود

من چه خواهم کرد بی او آن سرای؟

تشنه را از ساغر فارغ چه سود؟

حکیم نزاری

از قضا دیوانه ای در بند بود

قصۀ من هرچه گفتم می‌شنود

مشاهدهٔ ۱۱ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه