«علم القرآن » ز «الرحمن » چه بود؟
یعنی انسان بود قابل در وجود
مخلص ایجاد و مرآت کمال
روبه انسان دارد این سودا و سود
از ازل بر سر نیاید تا ابد
همچوانسان گوهری از بحر جود
گر ز غفلت راه باطل میروند
رو بحق دارند ترسا و جهود
چنگ می گوید:«اغثنی یا کریم »
عود می گوید:«اعنی یا ودود»
مدتی کز حق نبود آگاه دل
«لم یزل انا سجدنا للقرود»
منت ایزد را که وارستم ز غیب
قاسمی محوست در عین شهود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره بندگی و شناخت انسان از وجود خود و ارتباطش با خداوند است. شاعر به این نکته اشاره میکند که انسان در اصل مخلوقی است که ظرفیت کمال و قرب الهی را دارد و از ازل تا ابد، در جستجوی حقیقت و معرفت است. همچنین به غفلت انسانها اشاره میکند که برخی از آنها به راههای نادرست میروند. در نهایت، شاعر از نعمت آگاهی از حق و وجود خداوند بخصوص در عالم شهود سخن میگوید و از خداوند به خاطر راهیابی به شناخت حقیقت سپاسگزاری میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که علم و آگاهی از قرآن، نشانهای از رحمت خداوند (الرحمن) است و انسان به واسطهی وجود خود، قابلیت درک و فهم این علم را دارد. در واقع، انسان به دلیل وجودش میتواند به معارف و آموزههای قرآن دست پیدا کند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که وجود و کمال انسان، در کمالی که در آن است، به نوعی وابسته به یکدیگرند و این آرزو و علاقه به کمال در وجود انسان نهفته است.
هوش مصنوعی: از ابتدا تا پایان زمان، همچنان که الماسی از دریای بخشش و generosity در میآید، هیچ چیز جدیدی به وجود نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: اگر کسانی به خاطر غفلت، به مسیر نادرست بروند، در حقیقت پیروان حق نیز ممکن است از ترس و ناپسندی برخوردار باشند.
هوش مصنوعی: چنگ میگوید: «به من کمک کن ای بخشنده» و عود میگوید: «به من یاری کن ای دوست داشتنی».
هوش مصنوعی: مدتی که دل از حقیقت بیخبر بود، ما به درگاه میمونها تعظیم کردیم.
هوش مصنوعی: سپاسگزارم از خداوند که به لطف او، از دنیای پنهان رهایی یافتم و وجودی از عشق تو را در همگان حس میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نان آن مدخل ز بس زشتم نمود
از پی خوردن گوارشتم نبود
آمدم سوی سرای شمس دین
بازگشتم چون جمال او نبود
من چه خواهم کرد بی او آن سرای؟
تشنه را از ساغر فارغ چه سود؟
این بگفت و رفت از پیشش چو دود
هرچه بود اصلا همه آن هیچ بود
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی مینمود
از قضا دیوانه ای در بند بود
قصۀ من هرچه گفتم میشنود
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.