در هوایت عاشقان مستمند
روز و شب مدهوش و مست حیرتند
تا کجا خواهند رسیدن حال دل؟
هجر مشکل، یار ما مشکل پسند
یاد وصلش مس جان را کیمیا
خاک پایش چشم جان را سودمند
هرکه رویت دید نیکو بخت شد
وآنکه سودای تو دارد سربلند
گفته ای:از عاشقان رنجیده ام
تلخ چون شد،یارب،آن دریای قند؟
دور بودن از رفیقان تا به کی؟
جور کردن بر محبان تابچند؟
در ره او جان و دین و دل بباز
یاد دار از قاسمی این هر سه پند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانی میپردازد که در آرزوی وصال محبوبشان هستند. شاعر به توصیف حال پریشان و مدهوش عاشقان میپردازد که از دوری معشوق رنج میکشند و امید به وصال دارند. او اشاره میکند که یاد محبوب مایه تسکین جان است و تنها دیدن چهرهاش، خوشبختی را به ارمغان میآورد. همچنین، شاعر از تلخی عشق و فقدان رفقا سخن میگوید و به ضرورت فداکاری در راه عشق تأکید میکند. در نهایت، او به اهمیت یادآوری نکات اخلاقی و پندهای حاصل از عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: در عشق تو، عاشقان بیچاره روز و شب دچار گیجی و سرمستی هستند.
هوش مصنوعی: تا کجا دل ما به جستجوی حالش ادامه خواهد داد؟ جدایی از محبوب دشوار است و محبوب ما نیز سختپسند است.
هوش مصنوعی: یاد عشق او مانند طلای ناب است که جان را زنده میکند و خاک پای او برای چشمانم نعمتبخش و مفید است.
هوش مصنوعی: هر کسی که چهره زیبای تو را ببیند، خوشبخت میشود و آن کسی که عشق تو را در دل دارد، سر بلند و سرافراز است.
هوش مصنوعی: تو گفتهای که از عاشقان رنجیدهای، اما چرا اینقدر تلخ شدهای، ای یار، آن محبت شیرین مانند دریای قند کجا رفته است؟
هوش مصنوعی: چقدر باید از دوستان دور باشیم؟ تا چه زمانی میتوان بر عاشقان سختی تحمیل کرد؟
هوش مصنوعی: در مسیر او، جان، ایمان و دل را فدای او کن. به یاد داشته باش که این سه مورد، نصیحتی هستند از قاسمی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کرد روبه یوزواری یک زَغَند
خویشتن را زان میان بیرون فگند
عاشقی خواهی که تا پایان بری
بس که بپسندید باید ناپسند
زشت باید دید و انگارید خوب
زهر باید خورد و انگارید قند
توسنی کردم ندانستم همی
[...]
چند گردی گردم ای خیمهٔ بلند؟
چند تازی روز و شب همچون نوند؟
از پس خویشم کشیدی بر امید
سالیان پنجاه و یا پنجاه و اند
مکر و ترفندت کنون از حد گذشت
[...]
زشت باید دید و انگارید خوب
زهر باید خورد و انگارید قند
توسنی کردم ندانستم همی
کز کشیدن سختتر گردد کمند
هاتفی برداشت آوازی بلند
کای بهشتت کرده از صد گونه بند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.