ساقیم باده داد و بادم داد
باده این بار مستزادم داد
چون من از باده سرگردان گشتم
حرجی کرد و در مزادم داد
عاقبت هم خودم بخرد بخرید
نامرادی بدم،مرادم داد
آتشی در میان جانم زد
شور در عرصه فؤادم داد
چون سرم گرم شد ز باده شوق
سر تسلیم و انقیادم داد
نکتهایی که در ازل میرفت
تاابد یک بیک بیادم داد
قاسمی،حضرت خدای کریم
سر توحید را بآدم داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.