ساقیم باده داد و بادم داد
باده این بار مستزادم داد
چون من از باده سرگردان گشتم
حرجی کرد و در مزادم داد
عاقبت هم خودم بخرد بخرید
نامرادی بدم،مرادم داد
آتشی در میان جانم زد
شور در عرصه فؤادم داد
چون سرم گرم شد ز باده شوق
سر تسلیم و انقیادم داد
نکتهایی که در ازل میرفت
تاابد یک بیک بیادم داد
قاسمی،حضرت خدای کریم
سر توحید را بآدم داد