ساقیم باده داد و بادم داد
باده این بار مستزادم داد
چون من از باده سرگردان گشتم
حرجی کرد و در مزادم داد
عاقبت هم خودم بخرد بخرید
نامرادی بدم،مرادم داد
آتشی در میان جانم زد
شور در عرصه فؤادم داد
چون سرم گرم شد ز باده شوق
سر تسلیم و انقیادم داد
نکتهایی که در ازل میرفت
تاابد یک بیک بیادم داد
قاسمی،حضرت خدای کریم
سر توحید را بآدم داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تجربیات و احساسات ناشی از شراب و مستی سخن میگوید. او از بادهای که به او داده شده، مست و سرگردان میشود و این مستی او را به حالتی میکشاند که به تسلیم و انقیاد میرسد. او همچنین به یاد مسائلی میافتد که در گذشته به یادش رفته بودند و در نهایت به عظمت خداوند و توحید اشاره میکند که به انسان عطا شده است. به طور کلی، شعر دربردارندهی مفاهیمی از عشق، مستی و ارتباط با خداوند است.
هوش مصنوعی: ساقی بادهای به من داد و این بار مستی بیشتری به من بخشید.
هوش مصنوعی: وقتی که من به خاطر نوشیدن شراب گیج و سردرگم شدم، دیگر اشکالی نداشت و در کارهایم دچار مشکل شدم.
هوش مصنوعی: در نهایت، خودم به نوعی به نتیجهای رسیدم که با دلسردیای که داشتم، به خواستهام رسیدم.
هوش مصنوعی: آتشسوزی در درونم روشن شد و هیجانی در دل من به وجود آورد.
هوش مصنوعی: وقتی که به خاطر خوشحالی و سرمستی ناشی از شراب، به وجد آمدم، خودم را تسلیم و مطیع کردم.
هوش مصنوعی: چیزهایی که از ابتدا وجود داشتند و به یادم آوردند، همچنان در ذهنم باقی ماندهاند.
هوش مصنوعی: خداوند بلندمرتبه، اصل یکتایی خود را به انسان عطا کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.