همه کار و بار جهان هیچ نیست
مدار زمین و زمان هیچ نیست
بهاران سرسبز و خرم خوشند
چو دارند رو در خزان،هیچ نیست
چو خواهد فرو ریخت گلها ز بار
سمن ضایع و ارغوان هیچ نیست
بصدجا کمر بست نی بر میان
چه حاصل؟ چو اندر میان هیچ نیست
چو از درد ما دلبران فارغند
همه سوز و آه و فغان هیچ نیست
چو هرگز ندارد درین گیر و دار
بخود اختیار، آسمان هیچ نیست
بعین یقین قاسمی دیده است
که غیر خدا در جهان هیچ نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میان تو همچون دهان هیچ نیست
ترا تا کمر در میان هیچ نیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.