گنجور

 
قاسم انوار

در فهم همین نکته بسی عزت و جاهست

این نکته که: آن دلبر ما در همه جا هست

هرجان، که دمی واقف اسرار خدا شد

او در کنف عاطفت ظل الهست

در مملکت سر دل سینه عشاق

گر قصه «لا» نیست ولی سر الاهست

واعظ سخنی گفت که: بشتاب و ندانست

هرچند نداند، سخنش روی براهست

هرجا که رسد مقدم سلطان خرابات

در مقدم ایشان همه نورست و صفا هست

یا رب، چه بلاییست درین عشق جهان سوز؟

هرجا که بود عاشق بیچاره بلا هست

با قاسم بیچاره مگو: عشق و صفا نیست

ای خواجه، گر این شیوه ترا نیست مرا هست

 
 
 
قاسم انوار

زان یار جفا پیشه، که پشتست و پناهست

غافل مشو، ای دوست، که آن عین گناهست

ای یار، مشو غافل از آن خسرو جانها

زان شاه دل افروز، که سلطان سپاهست

در مذهب ما جمله بیک نرخ روانست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قاسم انوار
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه