خرد مستست و دل مستست و جان مست
بسودایت روانِ ناتوان مست
ز حد بگذشت مستیهای ذرات
فلک مست و زمین مست و زمان مست
بیا در باغ و شورِ بلبلان بین
سمن مست و چمن مست، ارغوان مست
شرابِ نابِ رحمان را چه گویم؟
کزو دلداده مست و دلستان مست
ز دنیی تا بعقبی گر ببینی
همه ره کاروان در کاروان مست
دلی کز ما و من آزاد آید
چه در کعبه، چه در دیرِ مغان مست
جهان مستند و ز مستی ندانند
جهان اندر جهان اندر جهان مست
درین دریا، که عالم قطرهٔ اوست
ز قطره تا ببحرِ بیکران مست
بقولِ قاسمی این سِکرِ عامست
خرد مست و یقین مست و گمان مست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرد مست و ملایک مست و جان مست
هوا مست و زمین مست آسمان مست
دلم از عشق تو مستست و جان مست
جهان مست و زمین مست، آسمان مست
همه عالم خرابات تو آمد
جهان اندر جهان اندر جهان مست
گلستان دیدم اندر عشق رویت
[...]
الهی ای ز نامت کام جان مست
چو آغازم سخن مست و زبان مست
نه تنها زو چمن با گلستان مست
فلک مست و زمین مست و زمان مست
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.