گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
قاسم انوار

خرد مستست و دل مستست و جان مست

بسودایت روانِ ناتوان مست

ز حد بگذشت مستیهای ذرات

فلک مست و زمین مست و زمان مست

بیا در باغ و شورِ بلبلان بین

سمن مست و چمن مست، ارغوان مست

شرابِ نابِ رحمان را چه گویم؟

کزو دلداده مست و دلستان مست

ز دنیی تا بعقبی گر ببینی

همه ره کاروان در کاروان مست

دلی کز ما و من آزاد آید

چه در کعبه، چه در دیرِ مغان مست

جهان مستند و ز مستی ندانند

جهان اندر جهان اندر جهان مست

درین دریا، که عالم قطرهٔ اوست

ز قطره تا ببحرِ بی‌کران مست

بقولِ قاسمی این سِکرِ عامست

خرد مست و یقین مست و گمان مست