دلم از عشق تو مستست و جان مست
جهان مست و زمین مست، آسمان مست
همه عالم خرابات تو آمد
جهان اندر جهان اندر جهان مست
گلستان دیدم اندر عشق رویت
گل اسفید و زرد و ارغوان مست
طلب کردم بهر جایی رسیدم
ز شوق تو مکان و لامکان مست
چو اندر صومعه رفتم بدیدم
همیشه از تو جان صوفیان مست
سفر کردم، بشهر جان رسیدم
درین ره کاروان در کاروان مست
چه شورش خاست در عالم، بیک بار؟
که فانی مست و ملک جاودان مست
عجب شوری فتاد اندر خرابات!
همه دلدادگان با دلستان مست
ز کعبه تا در بت خانه رفتم
همه ره مست بود و رهروان مست
جهان را سربسر پیمانه ای دان
همیشه جرعه مست و جرعه دان مست
همیشه، قاسمی، ذرات مستند
ز حد لامکان تا کن فکان مست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حالاتی از عشق و مستی میپردازد. شاعر از عشق معشوق سخن میگوید و توصیف میکند که چگونه عشق او بر تمام جهان و زمین تأثیر گذاشته و همه چیز را مست و شاداب کرده است. شاعر به سفر در دل و جان و رسیدن به مقامات بالای معنوی اشاره میکند و میگوید که عشق معشوق باعث میشود که همه چیز در عالم به حالت مستی و شور درآید. همچنین، در این سفر، او به صومعهها، کعبه و معبدها میرود و میبیند که همه جا تحت تأثیر عشق و مستی است. در نهایت، شاعر عشق را به عنوان حالتی از جنون و شادی وصف میکند که همه موجودات را در بر گرفته است.
هوش مصنوعی: دل من از عشق تو پر از شادی و نشئگی است، و روح من به خاطر عشق تو سرشار از خوشحالی است. همه چیز در این دنیا، از زمین گرفته تا آسمان، تحت تأثیر این عشق به سرمستی و حال خوش آمدهاند.
هوش مصنوعی: تمام جهان به خاطر خرابات تو به زیر باران شعف آمده است و در جهانی که در جهانی دیگر وجود دارد، همه مست و شاداباند.
هوش مصنوعی: در باغی زیبا، چهره معشوق تو را دیدم که گلهایی به رنگ سفید، زرد و ارغوانی در اطرافش شکفته بودند و این منظره مرا مست و شیفته کرد.
هوش مصنوعی: در طلب تو به هر جا که رسیدم، از عشق و اشتیاق تو در حالت مستی هستم، نه در مکان مشخصی و نه در چیزی محدود.
هوش مصنوعی: وقتی به صومعه وارد شدم، دیدم که روح صوفیان همیشه سرشار از شیرینی و شوق توست.
هوش مصنوعی: به سفر رفتم و به شهری که نامش جان است رسیدم. در این مسیر، کاروانی را دیدم که در غم و شادی در حال حرکت بود.
هوش مصنوعی: در دنیای ما یک غوغای ناگهانی به پا شد، زیرا انسانی که فانی و ناپایدار است، در کنار ملکهای که ابدی و بیپایان است، به نوعی سرمست و شاداب به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: عجب混乱 و هیاهویی در مکانهای پررفت و آمد و شلوغ افتاده است! تمام عاشقان با معشوقان خود به سر مستی و شادمانی روی آوردهاند.
هوش مصنوعی: از کعبه تا در خانه بت، هر جایی که رفتم، همه در حالت مستی بودند و مسافران نیز مست و سرخوش به نظر میرسیدند.
هوش مصنوعی: جهان را مانند یک پیمانه بزرگ تصور کن، که همیشه پر از شراب است و هر بار، آدمها از آن جرعهای مینوشند و مست میشوند.
هوش مصنوعی: همیشه، قاسمی، ذرات مستند از مرزهای ناممشخص تا زمانی که وجود دارد مست هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خرد مست و ملایک مست و جان مست
هوا مست و زمین مست آسمان مست
خرد مستست و دل مستست و جان مست
بسودایت روان ناتوان مست
ز حد بگذشت مستیهای ذرات
فلک مست و زمین مست و زمان مست
بیا در باغ و شور بلبلان بین
[...]
الهی ای ز نامت کام جان مست
چو آغازم سخن مست و زبان مست
نه تنها زو چمن با گلستان مست
فلک مست و زمین مست و زمان مست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.