گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظام قاری

عیدست و اول گل و یاران در انتظار

ساقی بروی یار ببین ماه و می بیار

در جواب او

خازن بعید ابلق سنجاب من بیار

بنگر هلال را چودم قاقم آشکار

این مه فزود خرقه نان در لباس عید

کاری بکرد همت پاکان روزکار

خواهی که دامنت ندرد زود و آستین

از رخت قلب شو چو فراویز در کنار

دلال رخت بر تن عریان من ببخش

ور نو بدست نیست برو کهنه بیار

در پیش شاخ آمدم از دگمها بیاد

چون غنچه جلوه داده بر اطراف جویبار

آویختند چمته که در بند سیم ماند

تا حست ازان عزیز که ترکش شد اختیار

خوش خلعتیست فاخر و خوش جامه سلیم

یارب زچشم زخم و گزندش نگاهدار

دامن مکش ز گفته قاری که جیب تو

گویش سزد که باشد ازین در شاهوار

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

رودکی

ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار

بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار

مار است این جهان و جهانجوی مارگیر

از مارگیر مار برآرد همی دمار

کسایی

نیلوفر کبود نگه کن میان آب

چون تیغ آب‌داده و یاقوت آبدار

همرنگ آسمان و به کردار آسمان

زردیش بر میانه چو ماه ده و چار

چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار

در دست مشک دارم و در دیده لاله زار

بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ

با لاله کار دارم از آن روی لاله کار

ماندست چون دل من در زلف او سیر

[...]

فرخی سیستانی

یکروز مانده باز زماه بزرگوار

آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش

با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار

ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

باران قطره قطره همی بارم ابروار

هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار

ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل

ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار

یاری که ذره ذره نماید همی نظر

[...]