عیدست و اول گل و یاران در انتظار
ساقی بروی یار ببین ماه و می بیار
در جواب او
خازن بعید ابلق سنجاب من بیار
بنگر هلال را چودم قاقم آشکار
این مه فزود خرقه نان در لباس عید
کاری بکرد همت پاکان روزکار
خواهی که دامنت ندرد زود و آستین
از رخت قلب شو چو فراویز در کنار
دلال رخت بر تن عریان من ببخش
ور نو بدست نیست برو کهنه بیار
در پیش شاخ آمدم از دگمها بیاد
چون غنچه جلوه داده بر اطراف جویبار
آویختند چمته که در بند سیم ماند
تا حست ازان عزیز که ترکش شد اختیار
خوش خلعتیست فاخر و خوش جامه سلیم
یارب زچشم زخم و گزندش نگاهدار
دامن مکش ز گفته قاری که جیب تو
گویش سزد که باشد ازین در شاهوار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عید و شادی، و انتظار برای دیدار یاران و دوستان است. شاعر به ساقی دستور میدهد تا شراب و گل را بیاورد و به زیباییهای عید اشاره میکند. او به خوبی و پاکی کارهای نیک و اهمیت آنها در زندگی اشاره میکند. در ادامه، از زیباییها و عشق صحبت میکند و نگرانیهایی درباره آسیبها و گزندهای عشق را بیان میکند. در نهایت، شاعر از خداوند میخواهد تا او و یار محبوبش را از آسیب دور نگهدارد. این شعر به طور کلی به جشن و شادابی زندگی و عشق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: عید است و زمان گلرویی و دوستان در انتظار آن هستند که ساقی بیاید. برو و محبوب خودت را ببین و با او می بیاور.
هوش مصنوعی: سنجاب سفید و سیاهی که دور و برم میچرخد را بیاور و به قمر نیمهپنهان نگاه کن؛ چون من به طور واضحی مکالمه میکنم.
هوش مصنوعی: این ماه در روز عید، خرقهای کهن را به نان و سفرهای تبدیل کرد؛ در این کار، اراده و تلاش انسانهای پاک و نیکوکار نقش داشته است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دامن شما به زودی ندرد، و آستینات از دلتان پر نشود، مانند دفتری کنار بگذار.
هوش مصنوعی: اگر لباسی برای من نیست، لطفاً دلال زیبای تو را که بر تنم است به من ببخش و اگر نو نمیتوانی بیاوری، دستکم یک لباس کهنه بیاور.
هوش مصنوعی: در جلو شاخ ظاهر شدم و از نظر سختیها و مشکلات گذشتهام خاطر نشان باش که مانند یک غنچه بر گرداگرد جویبار جلوهگری میکنم.
هوش مصنوعی: آن سلاحی که به آن آویختهاند، به خاطر بند نقرهایاش است که مانده و حالا احساس میکند که از آن عزیز جدا شده و اختیارش از دست رفته است.
هوش مصنوعی: دوست خوش لباس و باوقار و زیباست. ای کاش از چشم بد و آسیبها حفظ شود.
هوش مصنوعی: به حرفهای قاری اعتماد نکن و دامن خود را از او دور نگهدار، زیرا تو باید از آنچه که در دلت داری استفاده کنی و به مقام و منزلت خود توجه داشته باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
ای خواجه، این همه که تو بر میدهی شمار
بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار
مار است این جهان و جهانجوی مارگیر
از مارگیر مار برآرد همی دمار
نیلوفر کبود نگه کن میان آب
چون تیغ آبداده و یاقوت آبدار
همرنگ آسمان و به کردار آسمان
زردیش بر میانه چو ماه ده و چار
چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد
[...]
از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار
در دست مشک دارم و در دیده لاله زار
بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ
با لاله کار دارم از آن روی لاله کار
ماندست چون دل من در زلف او سیر
[...]
یکروز مانده باز زماه بزرگوار
آیین مهر گان نتوان کرد خواستار
آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش
با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار
ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود
[...]
باران قطره قطره همی بارم ابروار
هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار
ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل
ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار
یاری که ذره ذره نماید همی نظر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.