گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظام قاری

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

بخال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

در جواب او

زتبریز ارگلیمی نازک آری در برم یارا

بنقش آده اش بخشم سمرقند و بخارا را

چو شستی رخت در سعدی وکفشت نیست در پاتنگ

غنیمت دان نسیم آباد و گلگشت مصلا را

من از آن نقش ابریشم که چنگی داشت دانستم

که از سر خلعت تشریف بیرون آورد ما را

میارا رخت والا از غداد مشک ولاوسمه

بآب ورنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را

زسر بقچه الباس اهل بخل کمتر پرس

که کس نگشود و نگشاید بحکمت آن معما را

فغان کاین موزه بر جسته و نوروزی چته

چنان بردند صبر از دل که ترکان رخت یغما را

سخن گوقاری از لولوی گوی پیش و از وحبر

که برنظم تو افشاند فلک عقد ثریا را

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
عنصری

زر افشانید بر پیلان جرس‌های مدارا را

برآرید آن فریدون فر درفش چرخ بالا را

قطران تبریزی

زمین از سنبل و سوسن شده پر عنبر سارا

ز گلنار و گل و خیری شده یاقوت گون خارا

وطواط

زهی از امر و نهی تو نظامی دین دنیا را

خهی ! از حل و عقد تو قوامی مجد علیا را

ثبات هضم تو داده سکون میدان عغبر را

نظام تو کرده روان ایوان خضرا را

کف تو شاه راهی در سخا بسیار و اندک را

[...]

مولانا

ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را

چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را

منم ای برق رام تو برای صید و دام تو

گهی بر رکن بام تو گهی بگرفته صحرا را

چه داند دام بیچاره فریب مرغ آواره

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا

به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را

علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد

مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را

گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه