اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
بخال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
در جواب او
زتبریز ارگلیمی نازک آری در برم یارا
بنقش آده اش بخشم سمرقند و بخارا را
چو شستی رخت در سعدی وکفشت نیست در پاتنگ
غنیمت دان نسیم آباد و گلگشت مصلا را
من از آن نقش ابریشم که چنگی داشت دانستم
که از سر خلعت تشریف بیرون آورد ما را
میارا رخت والا از غداد مشک ولاوسمه
بآب ورنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
زسر بقچه الباس اهل بخل کمتر پرس
که کس نگشود و نگشاید بحکمت آن معما را
فغان کاین موزه بر جسته و نوروزی چته
چنان بردند صبر از دل که ترکان رخت یغما را
سخن گوقاری از لولوی گوی پیش و از وحبر
که برنظم تو افشاند فلک عقد ثریا را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر دربارهی دلبستگی و زیباییهای عشق است. شاعر در آن به زیبایی و جذابیت چهرهی محبوبش اشاره میکند و آرزو دارد که اگر آن محبوب، دلش را به دست آورد، به او هدایایی از شهرهای مهم چون سمرقند و بخارا تقدیم کند. همچنین، او به لذتهای عشق و زیبایی ظاهری و باطنی محبوبش میپردازد و به اشعار سعدی و نکات ظریف در مورد بایستگی عشق اشاره میکند. تضاد بین عشق و خشث و معماهایی که در این روابط وجود دارد، از دیگر مضامین این شعر است. در انتها، شاعر زیبایی و شکوه عشق را در قالبی شاعرانه و تأملبرانگیز معرفی میکند.
هوش مصنوعی: اگر آن دختر زیبای شیرازی دل ما را به دست آورد، حاضر هستم برای خال هندیاش سمرقند و بخارا را ببخشم.
هوش مصنوعی: اگر از تبریز پارچهای نازک به من بدهی، دوست من، میتوانم با نقش زیبایش سمرقند و بخارا را برای تو هدیه بدهم.
هوش مصنوعی: وقتی که در جایی خوش و خرم به زندگی میپردازی و از زیباییها لذت میبری، خوب است که از آن لحظهها بهرهبرداری کنی و قدر این نعمتها را بدانی. زندگی در مکانی دلنشین و زیبا مانند باغ و گلزار را غنیمتی بزرگ شمرد.
هوش مصنوعی: از طرحی که بر روی ابریشم بود و زیبایی خاصی داشت، متوجه شدم که ما را از مقام و جایگاه خود جدا کرده است.
هوش مصنوعی: زیبایی طبیعی و چهره دلنشین نیاز به زینتها و آرایشهای مصنوعی ندارد. ظاهر زیبا خود به تنهایی کافی است و نیازی به افزودن رنگ و نشانههای تزئینی نیست.
هوش مصنوعی: از روی سامان لباس بخیلها کمتر سوال بپرس، زیرا هیچکس راز این معما را نه گشوده و نه ممکن است که بگشاید.
هوش مصنوعی: آه و حسرت که این مونس دلانگیز و نوروزی، چنان صبر را از دل من ربود که ترکها نیز لباس دلتنگی را به غنیمت بردند.
هوش مصنوعی: این سخن مانند نغمهای است که از یک موجود ترسناک به گوش میرسد و از آسمان، ستارهها را در نظم خاصی به تصویر میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
زر افشانید بر پیلان جرسهای مدارا را
برآرید آن فریدون فر درفش چرخ بالا را
زمین از سنبل و سوسن شده پر عنبر سارا
ز گلنار و گل و خیری شده یاقوت گون خارا
زهی از امر و نهی تو نظامی دین دنیا را
خهی ! از حل و عقد تو قوامی مجد علیا را
ثبات هضم تو داده سکون میدان عغبر را
نظام تو کرده روان ایوان خضرا را
کف تو شاه راهی در سخا بسیار و اندک را
[...]
ایا نور رخ موسی مکن اعمی صفورا را
چنین عشقی نهادستی به نورش چشم بینا را
منم ای برق رام تو برای صید و دام تو
گهی بر رکن بام تو گهی بگرفته صحرا را
چه داند دام بیچاره فریب مرغ آواره
[...]
ز حد بگذشت مشتاقی و صبر اندر غمت یارا
به وصل خود دوایی کن دل دیوانه ما را
علاج درد مشتاقان طبیب عام نشناسد
مگر لیلی کند درمان غم مجنون شیدا را
گرت پروای غمگینان نخواهد بود و مسکینان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.