ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر بمهر بعالم سمر شود
در جواب او
یکچند پنبه دانه بخاکش مقر شود
گردد بسعی زوده و دستار سر شود
دستارها دگر همه با گیوها رود
وین کبر وناز جمله زسرها بدر شود
کرباس شال بین که میان توی صوف شد
یارب مبادانکه گدا معتبر شود
این سرکشی که در سرپوشی مصری است
کی دست کوتهم بمیانش کمر شود
گویند برک سبز شود اطلس بنفش
آری شود ولیک بخون جگر شود
ای صندلی که دولت رختست برسرت
تن زن و گرنه بقچه کشانرا خبر شود
باور مکن که جبه چو گفتی ببر تمام
بی مزدو کوی و پنبه و رو و آستر شود
(قاری) کس از قماش نگفته سخن زتو
این راز سر به مُهر به عالم سمر شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر نگران است که اشکهایش باعث افشای رازهای پنهانیاش شود. او به یک دوست میگوید که نباید نگرانی بیموردی داشته باشد و با انداختن پنبه بر روی زخمها، سعی در پنهان کردن درد دارد. شاعر به ناز و کبر دنیا اشاره میکند و میگوید که همهی اینها، در نهایت، بیارزش خواهند بود. او همچنین به تغییرات در زندگی و وضعیت اجتماعی اشاره میکند و عواقب منفی آنها را به تصویر میکشد. در پایان، به این نکته اشاره میکند که رازهای او هرگز نباید فاش شود.
هوش مصنوعی: میترسم که اشکهای ما بر پرده غم بیفتد و این راز پنهانی ما به دیگران انتقال یابد و مورد گفتگو قرار گیرد.
هوش مصنوعی: مدتی در زیر خاک پنبه دانه در حال رشد خواهد بود و با تلاش و کوشش، به سطح زمین خواهد آمد و به شکلی زیبا و مرتب از خاک بیرون میآید.
هوش مصنوعی: دستارها دیگر همه با گردنکلفتها درگیرند و این خودبزرگبینی و ناز همگی از سرها پدیدار خواهد شد.
هوش مصنوعی: به تماشا با دقت بنگر که چگونه پارچهی زبر و خشن در میان تو به نرمی و لطافت بدل شده است. خدا نکند که به خاطر این تغییر، آن گدا به شخصیت و اعتبار دست یابد.
هوش مصنوعی: این که میبینی سرکشی و طغیانی در دل این سرپوش مصری وجود دارد، نشانهای است از اینکه هیچ دستکوتاهی نمیتواند آن را مهار کند.
هوش مصنوعی: میگویند که ممکن است برگ سبز به رنگ بنفش درآید؛ بله، این اتفاق ممکن است بیفتد، اما در نهایت و به قیمت خون دل خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای صندلی که نعمت و خوشبختی بر تو است، اگر تنی به تو تکیه ندهد، اصلاً برای دیگران که بار و بنه حمل میکنند، خبری نخواهد شد.
هوش مصنوعی: باور نکن که وقتی از جبه صحبت میکنی، همه چیز به راحتی و بدون زحمت به دست میآید، بلکه باید تلاش و کوشش کرد تا به نتیجه رسید.
هوش مصنوعی: هیچکس از نوع تو گفتهای به زبان نیاورده است؛ این راز پنهان شده به زودی بر همه نمایان خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر ساعتی ز عشق تو حالم دگر شود
وز دیدگان کنارم همچون شمر شود
از چشم خون فشانم نشگفت اگر مرا
از خون سر مژه چو سر نیشتر شود
راز من و تو اشگ دو چشم آشکار کرد
[...]
ایخسروی که هر که کند بندگی تو
هم تاج بخش گردد و هم تاجور شود
هر دم ببندگی تو این خیمه کبود
چون خر گه ایستاده و بسته کمر شود
جان خرد ز خلق تو مشگ تبت برد
[...]
گر هیمه عود گردد و گر سنگ در شود
مشنو که چشم آدمی تنگ پر شود
ما را نه ممکن است که از تو به سر شود
گر حکمِ آفرینشِ عالم دگر شود
آرام نیست یک نفسم در فراقِ تو
صبرم میسّر از تو دریغا اگر شود
گر جرمِ آفتاب بپوشد شگفت نیست
[...]
ناگاه پیش ازان که کسی را خبر شود
آن بیوفای عهد شکن را سفر شود
کردند آگهم که فلان رفت و دور رفت
نزدیک بود کز تن من، جان به در شود
او می رود چو جان و مرا هست بیم آن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.