گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نظام قاری

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

وین راز سر بمهر بعالم سمر شود

در جواب او

یکچند پنبه دانه بخاکش مقر شود

گردد بسعی زوده و دستار سر شود

دستارها دگر همه با گیوها رود

وین کبر وناز جمله زسرها بدر شود

کرباس شال بین که میان توی صوف شد

یارب مبادانکه گدا معتبر شود

این سرکشی که در سرپوشی مصری است

کی دست کوتهم بمیانش کمر شود

گویند برک سبز شود اطلس بنفش

آری شود ولیک بخون جگر شود

ای صندلی که دولت رختست برسرت

تن زن و گرنه بقچه کشانرا خبر شود

باور مکن که جبه چو گفتی ببر تمام

بی مزدو کوی و پنبه و رو و آستر شود

(قاری) کس از قماش نگفته سخن زتو

این راز سر به مُهر به عالم سمر شود

 
 
 
مسعود سعد سلمان

هر ساعتی ز عشق تو حالم دگر شود

وز دیدگان کنارم همچون شمر شود

از چشم خون فشانم نشگفت اگر مرا

از خون سر مژه چو سر نیشتر شود

راز من و تو اشگ دو چشم آشکار کرد

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

ایخسروی که هر که کند بندگی تو

هم تاج بخش گردد و هم تاجور شود

هر دم ببندگی تو این خیمه کبود

چون خر گه ایستاده و بسته کمر شود

جان خرد ز خلق تو مشگ تبت برد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جمال‌الدین عبدالرزاق
سعدی

گر هیمه عود گردد و گر سنگ در شود

مشنو که چشم آدمی تنگ پر شود

حکیم نزاری

ما را نه ممکن است که از تو به سر شود

گر حکمِ آفرینشِ عالم دگر شود

آرام نیست یک نفسم در فراقِ تو

صبرم میسّر از تو دریغا اگر شود

گر جرمِ آفتاب بپوشد شگفت نیست

[...]

امیرخسرو دهلوی

ناگاه پیش ازان که کسی را خبر شود

آن بیوفای عهد شکن را سفر شود

کردند آگهم که فلان رفت و دور رفت

نزدیک بود کز تن من، جان به در شود

او می رود چو جان و مرا هست بیم آن

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه