زهی صیت حسن تو عالم گرفته
زبار غمت پشت جان خم گرفته
بپروانه شعله شمع رویت
چو خورشید اطراف عالم گرفته
زانفاس عیسی عشق تو هر دم
دل مرده روحی چو مریم گرفته
دل خسته من ز نیش غم تو
جراحت بخود همچو مرهم گرفته
به شمشیر غم عشق نامهربانت
مرا ریخته خون و ماتم گرفته
زسوز دل بنده و آب چشمش
ثریا حرارت ثری نم گرفته
هم از فضله روی شوی جمالت
صبا روی گل را بشبنم گرفته
چو پوشیده جان جامه قالب آن دم
غم تو گریبان آدم گرفته
بیک چنگل جذبه شهباز عشقت
بسی مرغ چون پورادهم گرفته
ز روز و ز شب گرمدد بازگیری
مه وخور شود هر دو با هم گرفته
عجب نبود ارتا قیامت بماند
افق را دهان صبح را دم گرفته
بشادی دل سیف فرغانی ای جان
بتو داده جان در عوض غم گرفته
سکندر ممالک بلشکر گشوده
سلیمان ولایت بخاتم گرفته
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و درد جدایی است. شاعر با توصیف زیباییهای محبوبش حسرت و دلتنگی خود را بیان میکند و از تأثیر غم او بر جان و دل خستهاش سخن میگوید. او به قدرت عشق اشاره دارد و میگوید که عشق محبوبش مانند خورشید همه جا را پر کرده است. شاعر به تألم خود از درد جدایی و غم ناشی از آن میپردازد و در نهایت از امید به روشن شدن دل و زندگی مجدد سخن میگوید. در مجموع، شعر نوعی ابراز احساسات عمیق به همراه تمجید از محبوب و بیان غم ناشی از دوری اوست.
هوش مصنوعی: آفرین بر شهرت زیباییات که تمام عالم تحت تأثیر غم حضور تو قرار گرفته و روح انسانها از فشار آن خم شده است.
هوش مصنوعی: بپروانه، تو مانند شعلهی شمع زیبایی و درخشندگی، که نور تو همچون خورشید، همهی جهان را روشن کرده است.
هوش مصنوعی: بواسطه عشق تو، مانند روح مریم که به عیسی حیات بخشید، هر لحظه دل مرده من دوباره جان میگیرد.
هوش مصنوعی: دل خستهام از درد غم تو به حالتی رسیده که مانند مرهمی بر زخم خودم قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: شدهام زخمخورده و غمگین از عشق تو که با رفتار نامهربانت، دل مرا شکسته و روح مرا در عزا فرو بردهای.
هوش مصنوعی: از آتش دل بنده و اشکهایش ستارهای در آسمان دچار گرما و رطوبت شده است.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که هنگامی که بادی ملایم به گلها میوزد، زیبایی و جمال آنها را به گونهای به من منتقل میکند که گویی زیباییاش تحت تأثیر عوامل مختلف، از جمله زیبایی ذاتی و طراوت خود گلها، به نمایش گذاشته میشود. به عبارت دیگر، طراوت و زیبایی گلها در اثر وزش نسیم، احساس خوب و لطافتی را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: لحظهای که جان از بدن جدا میشود، غم تو مانند لباسی بر تن آدمی میافتد و او را در بر میگیرد.
هوش مصنوعی: در دل جنگل، جاذبهی عشق تو باعث شده که بسیاری از پرندگان به سمت تو بیایند و تحت تأثیر قرار بگیرند.
هوش مصنوعی: اگر از روز و شب کمک بگیری، ماه و خورشید هر دو به طور همزمان غرق در نور میشوند.
هوش مصنوعی: تعجبی نیست اگر روز قیامت، افق و صبح را با هم به حالت انتظار ببیند.
هوش مصنوعی: به خوشحالی دل سیف فرغانی، ای عزیز، جان من به تو سپرده شده است و به جای آن غم را در دل گرفتهام.
هوش مصنوعی: سکندر با ارتش خود سرزمینها را تسخیر کرده و سلیمان قلمرو را به عنوان نشانی از قدرت خود در دست دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهاندار فرمان روا شاه اکبر
که ملک از پدر تا به آدم گرفته
دو عالم جگر تشنه سیراب گشته
نگینی کز انگشت از نم گرفته
ز ایثار زر بس عرق کرده دستش
[...]
بتی دارم از اهل دل رم گرفته
به شوخی دل از خویشتن هم گرفته
ز سفاک گفتن چو گل برشکفته
درین شیوه خود را مسلم گرفته
رگ غمزه از نبش مژگان گشوده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.