لبم از زمزمه یاد تو خاموش مباد
غیر تمثال تو نقش ورق هوش مباد
نگهی کش به هزار آب نشویند ز اشک
محرم جلوه آن صبح بناگوش مباد
هوس چادر گل گر ته خاکم باشد
خاکم از نقش کف پای تو گلپوش مباد
وعده گردیده وفا طره پریشانی را
یارب امشب به درازی خجل از دوش مباد
غیر اگر دیده به دیدار تو محرم دارد
فارغ از انده محرومی آغوش مباد
گهری کش نظر از همت پاکان نبود
صرف پیرایه آن گردن و آن گوش مباد
هر که را رخت نمازی نبود از نم می
جای در حلقه رندان قدح نوش مباد
رهرو بادیه شوق سبک سیرانند
بار سر نیز درین مرحله بر دوش مباد
مفتیان باده عزیزست مریزید به خاک
جوشد از پرده دگر خون سیاووش مباد
همه گر میوه فردوس به خوانت باشد
غالب آن انبه بنگاله فراموش مباد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی رخت عمر ابد خواب فراموشم باد
بزم وصلت گل خمیازه آغوشم باد
یادش از شغل تمنای توام باز گرفت
بسته ام با تو جناغی که فراموشم باد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.