هر کس که ز روز بد بترسد
باید نخورد غذای نفاخ
زیرا که چو نفخ از آن غذا خاست
ناچار برون جهد ز سوراخ
وان گاه به خیرگی نشیند
خود بر سر جای خواجه گستاخ
وان گند کند که بنده بالفعل
در زحمت آنم آخ و صد آخ
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
هر کس که ز روز بد بترسد
باید نخورد غذای نفاخ
زیرا که چو نفخ از آن غذا خاست
ناچار برون جهد ز سوراخ
وان گاه به خیرگی نشیند
خود بر سر جای خواجه گستاخ
وان گند کند که بنده بالفعل
در زحمت آنم آخ و صد آخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این تیر زبان گشاده گستاخ
وان زاغ پریده شاخ بر شاخ
گه گه، که دلش بگیرد از کاخ
جان تازه کند به سبزی شاخ
نوفل خود را ز رخش گستاخ
انداخت فرو چو میوه از شاخ
گویی تو که عقربی ز سوراخ
آورده پی برون شدن شاخ
فیضی طلبید ازین کهنکاخ
تا لب شودش به شکر گستاخ
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.