قائم مقام فراهانی
»
دیوان اشعار
»
قصاید و قطعات
»
شمارهٔ ۴۰ - این نوع شعر را مضمن قبیح گویند و جز در هزل نیاید
سیدا دست و پا مزن که: بعو
ن الهی حسین بن مستو
فی سماعیل تفرشی زین طو
ر که کوشد همی به ذوق و بشو
ق بدرسد همی به لیل و به یو
م ببخشید همی به تحت و به فو
ق بپوشد نظر ز اکل و ز نو
م شود عن قریب فاضل قو
میزند ریش منکران بالو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون نهاد او پهند را نیکو
قید شد در پهند او آهو
مرد ملاح تیز اندک رو
راند بر باد کشتی اندر ژو
کس نباشد قمار دوست چو او
ز آن همه طایفه هموست همو
کس نگفته صفات مبدع هو
چند و چون و چرا چه و کی و کو
شمس دین ، ای ترا بهر نفسی
در جان کهن سعادت نو
ای زبانها بمدحت تو روان
وی روانها بطاعت تو گرو
بر گذشته موافق تو زچرخ
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.