بس رنج در آماجگه عشق تو بردیم
مردیم و خدنگی ز کمان تو نخوردیم
با سوز دلی گرمتر از آتش بهمن
چون آب دی از سردی مهر تو فسردیم
بیماه رخت همچو حکیمان رصد بند
شب تا به سحر ثابت و سیاره شمردیم
در بزم صفا صافخوران صدر نشینند
ما زیرنشینان صف آلودهٔ دردیم
المنهٔ لله که ز آیینهٔ هستی
زنگ دویی از صیقل توحید ستردیم
تا نفس نکُشتیم نگشتیم مسلمان
تا لطمه نخوردیم چو گو گوی نبردیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از رنجها و دردهایی که در عشق معشوق متحمل شده صحبت میکند. او اشاره میکند که با وجود این همه سختی و حتی مرگ، هیچ آسیبی از طرف معشوق نخورده است. دل شاعر مانند آتش در اثر مهر معشوق میسوزد و در سردی عشق، مانند آب یخ میشود. بدون حضور معشوق، شبهای طولانی را تا صبح با اندوه به سر میبرد و در عین حال به رصد حرکت ستارهها میپردازد. شاعر در بزمهای شاد و خوشی که دیگران در آن حضور دارند، خود را در حال رنج و درد میبیند. او به توحید و پاکی وجود اشاره میکند و از اینکه زنگارهای دنیوی از وجودش پاک شده، خوشحال است. در نهایت، شاعر اظهار میکند که تا زمانی که زندگی داشته، خود را مسلمان ندانسته و در مسیر حق و حقیقت قدم برمیدارد.
هوش مصنوعی: ما در عشق تو سختیهای زیادی را تحمل کردیم و در این راه جان خود را از دست دادیم، اما هیچ تیر و آسیبی از تیر کمان تو به ما نرسید.
هوش مصنوعی: دل ما از شدت عشق و محبت به تو، به اندازهای داغ و سوزان است که مانند شعلههای آتش در زمستان بهمن میسوزد. اما همانطور که در سرمای دی، آب سرد میشود، ما نیز از سردی محبت تو یخزدهایم و از این عشق رنج میبریم.
هوش مصنوعی: بدون نور چهرهات، مانند حکیمان، شب را تا سحر به تماشای ستارهها نشسته و به شمارش سیارات پرداختم.
هوش مصنوعی: در میهمانی شادی، آدمهای خوشحال و راضی در رأس قرار دارند، اما ما که زیر این جمع هستیم، در دریای غم و درد غوطهوریم.
هوش مصنوعی: قرض خدا را میپردازیم که از دنیای هستی، ناپاکی و دوگانگی را با روشنی و خلوص توحید پاک کردیم.
هوش مصنوعی: تا وقتی که جان داریم، مسلمان نمیشویم؛ تا زمانی که ضربهای نخوردهایم، نمیتوانیم مانند یک دلاور در جنگ عمل کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن خانه که صد بار در او مایده خوردیم
بر گرد حوالی گه آن خانه بگردیم
ماییم و حوالی گه آن خانه دولت
ما نعمت آن خانه فراموش نکردیم
آن خانه مردی است و در او شیردلانند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.