الحمدکه از تربیت مهر درخشان
از لاله و گل گشت چمن کوه بدخشان
صحرای ختن شد چمن از سبزهٔ بویا
کهسار یمن شد دمن از لالهٔ نعمان
هامون ز ریاحین چو یکی طبلهٔ عنبر
بستان ز شقایق چو یکی حقهٔ مرجان
از باد سحر راغ دم عیسی مریم
از شاخ شجر باغ کف موسی عمران
سرو سهی از باد بهاری متمایل
چون از اثر نشوهٔ می قامت جانان
از برگ سمن طرف چمن معدن الماس
از ابر سیه روی فلک چشمهٔ قطران
بر سرو سهی نغمهسرا مرغ شباهنگ
آنگونهکه داود بر اورنگ سلیمان
در چنگ بت ساده بط باده توگویی
این لعل بدخشان بود آن ماه درخشان
از ماهرخان تا سپری ساحت گلشن
از سروقدان تا نگری عرصهٔ بستان
آنیک چو سپهری بود آکنده به انجم
این یک چو بهشتی بود آموده به غلمان
سختم عجب آید که چرا شاخ شکوفه
نارسته دمد موی سپیدش ز زنخدان
پیریش همانا همه زانستکه چون من
هیچش نبود بار به درگاه جهانبان
دارای جوانبخت ولیعهدکه در مهد
بر دولت اوکودک یکروزه ثناخوان
شاهیکه برد خنجر او حنجر ضیغم
ماهی که درد دهرهٔ او زهرهٔ ثعبان
بر کوههٔ رهوار پلنگست به بربر
در پهنه پیکار نهنگست به عمان
ترکی ز کلاه سیهش چرخ مدور
تاری ز لباس حشمش مهر فروزان
جودیست مجسم چوکند جای بر اورنگ
فتحیست مصور چو نهد پای به یکران
ای دست تو درگاه عطا ابر به بهمن
ای تیغ تو هنگام وغا برق به نیسان
در جسمگرنمایه دل راد توگویی
درکوه احد بحر محیط آمده پنهان
کوهی تو ولیکوه نپوشد چو تو جوش
بحری تو ولی بحر نبندد چو تو خفتان
شاها نکند زلزله باکوه دماوند
کاری که تو امسال نمودی به خراسان
فغفور به صد سال گرفتن نتواند
ملکیکه به شش ماه گرفتی چو خور آسان
هر تن که نبرد تو شنیدست و ندیدست
درطعو شکرخندهکههست این همه بهتان
آری چکند فطرتش آنگنج ندارد
کاین رزمکشن را شمرد درخور امکان
قومی که به چنگ اندرشان سنگ سیه موم
اینک همه در جنگ تو چون موم به فرمان
این بوم همان بوم که خشتش همه زوبین
این مرز همان مرز که خارش همه پیکان
از عدل تو آن کان یمن گشته ز لاله
از داد تو این دشت ختنگشته ز ریحان
این دشت هماندشت کهبر ساحتاو چرخ
یک روز نشد رهسپر الا که هراسان
از فر تو امسال چنانگشتهکه در وی
هر روزکند مهر چو آهوبره جولان
این خیل همان خیلکه دلشان همه فولاد
این فوج همان فوج که تنشان همه سندان
اینکه همه از عجز رخ آورده به درگاه
اینکه همه از شرم سرافکنده به دامان
از ایمنی اینک همه را عزم تفرج
از خوشدلی ایدون همه را رای گلستان
این عرصه همان عرصهٔ خونخوار که خوردی
از طفل دبستانش قفا رستم دستان
میران جوان بختکهنسال وی اینک
درکاخ تو منقادتر از طفل دبستان
این خلق همان خلق خشنپوش که گفتی
تنشان همه قیرست و بدنشان همه قطران
از جود تو اینک همه در قاقم و سنجاب
از فر تو ایدون همه در توزی وکتان
ای شاه شنیدم که یکی پشهٔ لاغر
کرد از ستم باد شکایت به سلیمان
جمشید به احضار صبا کرد اشارت
باد آمد و شد پشه به یکبار گریزان
اکنون تو سلیمانی و من پشه فلک باد
بادی که کم از پشه برش پیل گرانجان
چون پشه من افغانکنم ازکشمکش چرخ
او بادصفت راندم از درگه سلطان
گر عرض مرام است همین نکته تمامست
شایان نبود طول سخن نزد سخن دان
تا تقویت روح دهد راح مروّق
تا تربیت خاک کند باد بهاران
از همت تو تقویت ملت احمد
از شوکت تو تربیت دولت ایران
احباب تو چون برق همهروزه به خنده
اعدای تو چون رعد همهساله در افغان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به ستایش یک شاه و اوج شکوه و عظمت او پرداخته است. شاعر نیکوی و زیباییهای طبیعت را به وجود او مرتبط میداند و از تاثیرات مثبت او بر سرزمین و ملت سخن میگوید. او با استفاده از تمثیلهای متعدد از طبیعت، به وصف قدرت و جود و بخشش شاه پرداخته و نشان میدهد که چگونه در دوره حکومت او، زمینها سرسبز و گلها شکفته شدهاند. همچنین، رابطه شاه با مردم و ارتقاء سطح زندگی آنها در این متن مشهود است. شاعر با نگاهی توصیفی و تصویری، او را به عنوان سلیمان زمان معرفی میکند و از قدرت و بزرگی او در میدانهای نبرد و صلح سخن میگوید. در نهایت، شعر به دعوت به اتحاد و همبستگی مردم و یادآوری اهمیت رهبری حکیمانه اشاره میکند.
هوش مصنوعی: سپاس خدا را که به وسیله محبت و تربیت، گلها و لالههای درخشان از زمینهای سرسبز بدخشان برخاستند.
هوش مصنوعی: دشت ختن به خاطر سبزههای خوشبو، مانند چمن زیبا شده است و کوههای یمن به خاطر لالههای نعمان، به مکانی سرسبز و دلپذیر تبدیل گشتهاند.
هوش مصنوعی: هامون در میان گلها مانند طعمی دلانگیز و خوشبو است، و باغی که پر از شقایق است شبیه جواهرات زیبا و باارزش میباشد.
هوش مصنوعی: در این بیت به خیرو برکت و الطاف الهی اشاره شده است. اشاره به بادی است که در آغاز روز به وزیدن درمیآید و از آن برکتهای فراوانی به میان میآید. همچنین، به وجود مریم و موسی و آثارشان توجه شده است، که نمادهایی از رحمت و نعمتهای الهی هستند. به طور کلی، این بیت به زیبایی و شکوه دنیای طبیعی و معنوی اشاره دارد که از دو شخصیت مهم مذهبی نشأت میگیرد.
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به وصف زیبایی و جذابیت محبوبش پرداخته است. او از نرمی و لطافت قامت محبوبش سخن میگوید که مانند سرو زینتی، تحت تأثیر نسیم بهاری خمیده شده است. این خمیدگی نشاندهندهی تأثیر می و شادی است که احساسات عاشقانه را به تصویر میکشد. در واقع، محبوب به قدری زیبا و دلرباست که حتی وزش باد نیز بر روی قامت او تأثیرگذار است.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جلوههای طبیعی اشاره دارد. برگهای درخت سمن در چمن به زیبایی و نرمی اشاره دارند، در حالی که الماس به ارزش و درخشش چیزها اشاره میکند. از طرف دیگر، ابرهای تیره در آسمان به تصویرسازی زیبای قطران به عنوان نمادی از غم و تاریکی پرداختهاند. در مجموع، این ابیات به تضادهای زیبایی و غم در دنیای طبیعی اشاره دارند.
هوش مصنوعی: مرغ شباهنگ بر روی درختی بلند و زیبا میخواند، همانطور که داود بر تخت سلیمان نغمه سرایی میکرد.
هوش مصنوعی: در دستان معشوق، گویی جام لبریز از شراب است که رنگ و زیباییاش همانند سنگ قیمتی بدخشان میباشد و آن چهره زیبا همچون ماهی درخشان میدرخشد.
هوش مصنوعی: از زیبارویان که در میان باغ و گلزار نشستهاند، تا آنجا که گلها را از آسیب محافظت میکنند و از قد بلند سروها که نمایان است، تا جایی که دشت و باغ خود را نمایان میکنند.
هوش مصنوعی: یکی از آنها مانند آسمانی است که پر از ستارههاست و دیگری مانند بهشتی است که آماده برای جوانان زیباست.
هوش مصنوعی: چرا شگفتانگیز است که گلها به بار ننشستهاند و در عوض، موهای سفید جوانان بر چهرهشان نمایان شده است؟
هوش مصنوعی: این شعر به این موضوع اشاره دارد که پیری و ضعف انسان به دلیل نداشتن بار و باری است که او به دوش نمیکشد. در واقع، شاعر میگوید که اگر شخصی مانند او هیچ بار و مسئولیتی در زندگی نداشته باشد، از نظر عمر و پیری هیچ تفاوتی احساس نخواهد کرد. این بیان میتواند به کمتوجهی به مسئولیتها و بار زندگی اشاره کند.
هوش مصنوعی: این بیت به وصف آیندهای روشن و خوشیمن برای ولیعهدی اشاره دارد که در ابتدای زندگی خود، تحت حمایت و توجه بسیار قرار دارد. کودک هنوز یک روزه است و در این مدت کوتاه، متوجه خوبیها و نعمتهای زندگیاش میشود.
هوش مصنوعی: ملک یا شاهی که با خنجرش میتواند صدای شیر را نیز خاموش کند، همانند ماهی است که درد زمانهاش به زهرهی مار مربوط میشود.
هوش مصنوعی: در کوههای سرسبز و با عظمت، پلنگی وجود دارد و در دشتهای وسیع جنگ، نهنگی قدرتمند در عمان به چشم میخورد.
هوش مصنوعی: دخترکی با کلاهی سیاه و چرخشی گرد بر سر، که لباسی از پشم دارد و درخشندگی مهر را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: چهرهای زیبا و شگفتانگیز در مکان بزرگ و با شکوهی قرار دارد که نماد پیروزی است. هرگاه او پا به جایی میگذارد، فضایی از عظمت و شکوه در آنجا ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: ای دست تو، درگاه بخشش و عطا است، مانند ابر در بهمن، و ای تیغ تو، در زمان جنگ و نبرد، چون برق در نیسان میدرخشد.
هوش مصنوعی: این بیت به احساسات عمیق و درونی اشاره دارد. در آن گفته میشود که دل انسان، مانند کوهی بزرگ و محکم، حامل رازها و احساسات عمیق است. این دل، چنانکه در دریا وجود دارد، میتواند نشانهای از عمق و پیچیدگی احساسات باشد که شاید برای دیگران پنهان است. به نوعی، این دل به ظاهر ساده میتواند دنیایی وسیع و ناشناخته را در خود جای دهد.
هوش مصنوعی: تو مانند کوهی هستی که هیچ کوهی نمیتواند مانند تو فعالیت و انرژی داشته باشد. همچنین، تو مثل دریایی هستی که هیچ دریایی نمیتواند به اندازه تو عمق و وسعت داشته باشد.
هوش مصنوعی: ای شاه، زلزله نمیتواند آنقدر تأثیر بگذارد بر کوه دماوند که تو امسال بر خراسان تأثیر گذاشتی.
هوش مصنوعی: اگر سلطان فغفور هم صد سال تلاش کند، نمیتواند ملکی را به دست آورد که تو با سه ماه تلاش، چون خورشید، به آسانی به دست آوردی.
هوش مصنوعی: هر انسانی که در مورد تو شنیده و ندیده، به خاطر خوشی و شکر و لبخند تو، این همه اتهام و سخنان نادرست را دربارهات میگوید.
هوش مصنوعی: بله، ذات او نمیتواند چیزی گرانبها و ارزشمند داشته باشد؛ زیرا قدرت و توانایی او را در مقایسه با دیگران نمیتوان به راحتی سنجید.
هوش مصنوعی: مردم که تحت فشار و سختی قرار گرفتهاند، اکنون در جنگ تو به گونهای هستند که مانند مومی به فرمان تو پاسخگو هستند.
هوش مصنوعی: این سرزمین همان سرزمین است که دیوارهایش از نیزهها ساخته شدهاند و این مرز همان مرز است که خارهایش به شکل پیکان هستند.
هوش مصنوعی: از انصاف و عدالت تو، سرزمین یمن به خاطر گلهای زیبای لالهها گلزار شده است و به لطف حمایت و عطوفت تو، دشت ختن پر شده از بوی خوش ریحان.
هوش مصنوعی: این دشت همان جایی است که در آن، تا به حال هیچ چیزی نتوانسته به راحتی گذر کند، مگر اینکه در حالتی وحشتزده و مضطرب باشد.
هوش مصنوعی: از زیبایی تو امسال چنان شدهام که هر روز مثل آهو در دشت میرقصم و جولان میزنم.
هوش مصنوعی: این گروه همان گروهی هستند که دلهایشان پر از استقامت و قوت است و این دسته همان دستهای هستند که بدنهایشان مانند سندانها استوار و محکم است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که همه انسانها به خاطر ناتوانی و ضعف خود، به خدا پناه میبرند و از روی شرم، از او طلب کمک میکنند. همه ما در مقابل مشکلات و چالشهای زندگی، به درگاه خداوند میرویم و به دلیل محدودیتهایمان، احساس خجالت و ناچیزی میکنیم.
هوش مصنوعی: همه اکنون به خاطر آسایش و خوشحالی تصمیم به گردش و لذت بردن از گلستان گرفتهاند.
هوش مصنوعی: اینجا مکانی است پر از چالش و خطر، جایی که حتی بزرگترین قهرمانان هم در برابرش آسیبپذیرند و ماجرای قتل یک کودک innocent به دست قهرمانان را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: حاکمان و جوانان پرانرژی اکنون در کاختو بهراحتی و اطاعت از تو هستند، همانطور که یک کودک دبستانی از معلمش تبعیت میکند.
هوش مصنوعی: این مردم همان کسانی هستند که با لباسهای خشن و زمخت خود شناخته میشوند، همانهایی که ظاهراً بدنشان مثل قیر سیاه و چرب است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی نشان میدهد که از سخاوت و بخشش تو، همه در حال لذت و خوشحالی به سر میبرند و وجود تو همچون نوری است که همه را در برمیگیرد و آنان را به سوی بهتر شدن سوق میدهد.
هوش مصنوعی: یک پشهی لاغر از ظلم باد نزد سلیمان شکایت کرد و داستانش را نقل کرد.
هوش مصنوعی: جمشید، به باد صبا اشاره کرد و این باد باعث شد که پشهها به یکباره پراکنده شوند.
هوش مصنوعی: اکنون تو مانند سلیمان هستی و من همانند پشهای کوچک، که در برابر تو مانند باد، ناتوان و بیاهمیت هستم؛ همچنین همانند پشهای هستم که در مقایسه با فیلهای بزرگ و سنگین، قدرتی ندارم.
هوش مصنوعی: من مثل پشهای در میان درگیریهای زندگی، صدای خود را بلند میکنم و با شجاعت از درگاه سلطان عبور میکنم.
هوش مصنوعی: اگر قرار است هدف یا مرامی بیان شود، همین نکته کفایت میکند و نیازی به توضیح و سخن طولانی نیست؛ زیرا دانایان به سخن، درک کنندۀ همین نکته خواهند بود.
هوش مصنوعی: رایحهی روحافزای بهاری، تقویتکنندهی جان است و نسیم بهار زمین را به خوبی تربیت میکند.
هوش مصنوعی: همت تو باعث قدرت ملت احمد است و عظمت تو نیز موجب پرورش دولت ایران میباشد.
هوش مصنوعی: دوستان تو هر روز مانند برق در حال شادیاند و نیکوئی تو همواره مانند رعد در فریاد و نالهای خاص به گوش میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این گنبد گردان که برآورد بدین سان
…ـان
ای منظره و کاخ برآورده به خورشید
تا گنبد گردان بکشیده سر ایوان
تاچون ز در باغ درآید مه نیسان
از دیدن او تازه شود روی بساتین
این گنبد پیروزهٔ بیروزن گردان
چون است چو بستان گه و گاهی چو بیابان؟
من خانه نه دیدم نه شنیدم به جز این نیز
یک نیمه بیابان و دگر نیمه گلستان
ناگاه گلستانش پدید آرد گلها
[...]
المنه لله که خورشید خراسان
از برج شرف گشت دگر باره درخشان
المنه لله که آراست دگر بار
دیوان خراسان بسزاوار خراسان
المنه الله که از کشتی عصمت
[...]
آن غیرت یزدان نگر و قدرت یزدان
از قدرت یزدان چه عجب غیرت چندان
هرگز نرسد کس بسر قدرت ایزد
هرگز نرسد کس بسر غیرت یزدان
گه کوه و بیابان کند از باغ و بساتین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.