گنجور

 
مسعود سعد سلمان

ای پسر حاجبی و محجوبی

از دو چشم رهی گه و بیگاه

تو مهی و قبات ابر سیه

ز سیه ابر به نماید ماه

تو عزیزی به نزد خرد و بزرگ

از تو مصرست شهرت ای دلخواه

از پی چه سیاه پوشیدی

که نپوشد عزیز مصر سیاه

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode