گنجور

 
کمال‌الدین اسماعیل

باد صبا بین که چها می کند

کس نکند آنچه صبا می کند

مست بگلزار رود بامداد

عربده با شاخ و گیا میکند

طیرة طفلان چمن می دهد

بازیکی بس بنوا می کند

زلف ریاحین و گریبان شاخ

می کشد و باز رها می کند

می فکند در کله لاله خاک

پیرهن غنچه قبا می کنند

سیم همی ریزد و زر می کشد

باغ پر از برگ و نوا می کند

هیچ نمی دانم کین خاک پای

این همه بخشش ز کجا می کند

زانکه نقاب از رخ گل دور کرد

بلبلش از شاخ دعا می کند

سست شد از خنده گل خیره خند

بس که صبا شعبده ها می کند

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode