بر آن شدی که باهل وفا جفا نکنی
خوش است عهد چنین آه اگر وفا نکنی
منم نشانه تیر تو ای کمان ابرو
نظر بغیر مینداز تا خطا نکنی
چو شاه ملک ملاحت تویی روا نبود
که حاجت من درویش را روا نکنی
بچشم سرمه نازت کشیده اند ولی
بشرط آن که نگاهی بسوی آن نکنی
نگویمت که چرا جور می کنی بر من
تویی ترحم و من بی زبان چرا نکنی
دلا ز غمزه او چشم التفات مدار
که خویش را هدف ناوک بلا نکنی
طریق عشق فضولی بسی مخاطره است
ز دست دامن تقوی مگر رها نکنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
[چه] موجب است که با ما بجز جفا نکنی؟
چه دیده ای که نگاهی به سوی [ما] نکنی؟
به زیر سایه زلف تو آمدم زنهار!
که همچو ذرّه سراسیمه ام رها نکنی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.