هر لحظه صد جفا ز بلای تو میکشم
عمریست جان من که جفای تو میکشم
جور فلک نمیکشم از بهر کام خود
گر میکشم برای رضای تو میکشم
دانستهام که رسم وفا نیست در بتان
بیهوده انتظار وفای تو میکشم
هردم هزار ساغر خونابه از جگر
بر یاد لعل روحفزای تو میکشم
فرهاد و کوه کندن او را چه اعتبار
عاشق منم که بار بلای تو میکشم
هرشب به ماه میکشم از آه صد علم
بنگر چهها ز شوق لقای تو میکشم
در عاشقی همین نه فضولی یگانه است
من هم جفای زلف دوتای تو میکشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.