با عارض تو شمع کشیدی زبان بحث
وز گرمیش گرفته زبان در میان بحث
گفتند غنچه با دهنت بحث می کند
معلوم می شود هنر او زمان بحث
دی زد دم از دهان تو ذره که نیست باد
ما را ازو نبود اگر چه گمان بحث
آنی که با عذار تو گل کرده بحث لیک
از خجلتی که دیده عرق کرده آن بحث
مه خورده تیر رشک ز حسن تو بر جگر
با ابرویت هلال شکسته کمان بحث
بحث است کار چشم و دلم بهر تیغ تو
خون است در میانه ایشان نشان بحث
از مدرسه مجوی فضولی فراغتی
کانجا مقام مدعی است و مکان بحث
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دو نان، به دل زنند سنان از زبان بحث
زه کرده اند از رگ گردن کمان بحث
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.