مرگ بر بالین وجانان غافل است
جان بدین سختی سپردن مشکل است
سینهام مجروح و زخمم کاری است
حسرتم جانکاه و دردم قاتل است
هر که داند لذت شمشیر دوست
بر هلاک خویشتن مستعجل است
شربت مرگ از برای عاشقان
صحت کامل، شفای عاجل است
از کمند عشق نتوان شد خلاص
جهد من بی جا و سعیام باطل است
عشق طغیانش به حدی شد که جان
در میان ما و جانان حایل است
خاک کوی دوست دامنگیر ماست
وین کسی داند که پایش در گل است
کس به مقصد کی رسد از سعی خویش
کوشش ما سر به سر بیحاصل است
جان نثار مقدمش کردم، بلی
تحفهٔ ناقابلان ناقابل است
عاشق آرامی ندارد ورنه یار
مونس جان است و آرام دل است
قاتلی دارم فروغی کز غرور
خود به خون بیگناهان قایل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره درد و رنج عاشقانه و عشق است. شاعر از مشکلات و سختیهای عشق میگوید و اینکه عشق بهعنوان یک نیروی قوی، زندگی او را تحتالشعاع قرار داده است. او اشاره میکند که مرگ برای عاشقان نوعی شفا و آرامش به حساب میآید و از جانی که بین خودش و محبوبش وجود دارد، رنج میبرد. همچنین بیان میکند که تلاشهای او برای رهایی از عشق بیفایده است و عشق باید به صورت کامل پذیرفته شود. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که عشق آرامش ندارد و با وجود درد و مرگ، هنوز نتوانسته از آن رها شود.
هوش مصنوعی: فرد در حال مرگ است و محبوبش از این موضوع بیخبر است. اینکه جان را در چنین شرایط سختی واگذار کند، کار آسانی نیست.
هوش مصنوعی: دل من زخمی است و جراحتهایش عمیق و دردناک. حسرتی در من وجود دارد که خیلی آزاردهنده است و این درد برایم کشنده است.
هوش مصنوعی: هر کس که طعم شیرین آغوش و محبت دوست را بچشد، بدون شک برای فدای خود و به خطر انداختن جانش آمادهتر خواهد بود.
هوش مصنوعی: مرگ برای عاشقان، به نوعی آرامش و درمان کامل است.
هوش مصنوعی: نمیتوان از اسارت عشق آزاد شد، تلاشهام بیفایده و تلاشام بینتیجه است.
هوش مصنوعی: عشق به قدری شدت پیدا کرده است که جان ما و محبوب ما به هم نمیرسد و فاصلهای میانمان ایجاد شده است.
هوش مصنوعی: خاک راه دوست بر ما تاثیر زیادی دارد و تنها کسی که در چاله و گل گیر کرده، میتواند این را درک کند.
هوش مصنوعی: هیچکس به هدف خود از تلاش و کوشش خود نمیرسد و تلاش ما همه بینتیجه است.
هوش مصنوعی: من جان خود را به پای او فدای کردهام، بله، هدیهای که به او میدهم شاید ارزش چندانی نداشته باشد.
هوش مصنوعی: عاشق هیچگاه آرامش ندارد، زیرا محبوبش همدم روح و باعث آسایش دل اوست.
هوش مصنوعی: من کسی را میشناسم که به خاطر خودبزرگبینیاش به قتل بیگناهان افتخار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر عشقت مشکلی بس مشکل است
حیرت جان است و سودای دل است
عقل تا بوی می عشق تو یافت
دایما دیوانهای لایعقل است
بر امید روی تو در کوی تو
[...]
ترجمانی هرچه ما را در دل است
دستگیری هر که پایش در گل است
رنگی از حسن تو در روی گل است
وز لب لعلت خیالی در مل است
از خیال نرگس جادوی تو
در چمن ها چشم نرگس بر گل است
از نسیم صبح کی بیرون رود
[...]
عقل چون زائل شود خود غافل است
کی شناسد مر تو را این مشکل است
آن کرم خاصه که حکمش شامل است
وان وجود پادشاه عادل است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.