از جلوهٔ حسنت که بری از همه عیب است
آسودهدل آن است که در پردهٔ غیب است
هم از رخ تو صحن چمن لاله به دامان
هم از خط تو باد صبا نافه به جیب است
در مرحلهٔ شوق نه ننگ است و نه ناموس
در مسئلهٔ عشق نه شک است و نه ریب است
موسی چه کند گر نکند پیشه شبانی
تا بر سرش اندیشهٔ فرزند شعیب است
افسانهٔ جان دادن خود هیچ فروغی
در حضرت جانان نتوان گفت که عیب است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در عهد نگاه تو که صیاد شکیب است
در حلقة زلف تو کمینگاه فریب است
در دیدة عشّاق تو طفلان نگه را
در مشق حیا گوشة چشم تو ادیب است
غم نیست ز بیماری آشفته دماغان
[...]
عشق است که بر درد دل خسته طبیب است
شوق است که غارتگر صبر است و شکیب است
چشم است که از کفر برد رونق اسلام
زلف است که پیرایه زنار و صلیب است
سرمایه عشاق چو عجز است و نیاز است
[...]
چون ردّ و قبولِ همه در پردهٔ غیب است
زنهار کسی را نکنی عیب که عیب است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.