گرد مه خط سیهکار نداری، داری
روز روشن به شب تار نداری، داری
صنعت دلکش داود ندانی، دانی
زره از طرهٔ طرار نداری، داری
زلف را دام دلآویز نسازی، سازی
فکر دلهای گرفتار نداری، داری
صف دلها همه از تیر ندوزی، دوزی
خم ابروی کماندار نداری، داری
خون مردم همه بر خاک نریزی، ریزی
چشم سرمست دلآزار نداری، داری
بیدلان را همه رنجور نخواهی، خواهی
عاشقان را همه بیمار نداری، داری
چشم صاحبنظر از سحر نبندی، بندی
چشم افسونگر سحار نداری، داری
پی خونریزی عشاق نکوشی، کوشی
سپه غمزه خونخوار نداری، داری
بر فلک توسن اقبال نتازی، تازی
بر قمر عقرب جرار نداری، داری
جام می از کف اغیار ننوشی، نوشی
سر خونخواریم ای یار نداری، داری
بر فروغی ز جفا تیغ نیازی، یازی
قصد یاران وفادار نداری، داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است با مضامین عاشقانه و انتقادی. شاعر به توصیف دردها و رنجهای عاشقان میپردازد و از ناتوانی در عشق و ارتباط با محبوب سخن میگوید. او به کمبود محبت، درک و توجه از سوی معشوق اشاره میکند و به عواقب ناگواری که برای عاشقان بهوجود میآید، میپردازد. در این شعر، شاعر از زخمهای ناشی از جدایی و بیمهری گلایه میکند و نشان میدهد که معشوق نه تنها از محبت و توجه به عاشقان خود غافل است، بلکه باعث رنج و گسستی عمیق در دلهای آنها نیز میشود.
هوش مصنوعی: تو در روشنایی روز نیز نمیتوانی لکهی سیاه را ببینی، اما در شب تاریک، هیچ نشانهای از آن لکه ندارید.
هوش مصنوعی: زیبایی هنر داود را نمیدانی، اما میدانی که اگر زرهای از موهای پریشان داشته باشی، داری.
هوش مصنوعی: اگر زلف را به دام دلفریب نیندازی، به فکر دلهای درگیر و گرفتار نیستی، اما در حقیقت، چنین تفکری را داری.
هوش مصنوعی: دلهای همه را با تیر عشق پر کردهای، اما هیچ دوزی از ناز ابروی کماندار را در خود نداری!
هوش مصنوعی: مردم فدای تو نشوند، اما تو از درد و رنج عشقت بیخبر نیستی و به آن توجهی نداری.
هوش مصنوعی: در بین افرادی که دل شاداب و دوستی دارند، نمیتوانی همه را همیشه غمگین ببینی؛ همچنین نمیتوانی عاشقان را بدون درد و رنج تصور کنی، چرا که خودت نیز این تجربه را داری.
هوش مصنوعی: اگر به جاذبههای سحر و زیباییهای طبیعی توجه نکنی، نمیتوانی از زیباییهای آن بهرهمند شوی. تو خود داری اما آن زیبایی واقعی را نمیبینی.
هوش مصنوعی: اگر برای عشق و احساسات خود تلاش نکنی، در واقع باید در انتظار عواقب آن باشی، چون تیرگی و زخمهای دل چه بسا به سراغت بیاید.
هوش مصنوعی: در آسمان، تو با شجاعت و موفقیت پیش میرانی، و در مقابل قمر و ستارهها، تو هیچ ترسی نداری و در عین حال، وجودت ارزشمند است.
هوش مصنوعی: اگر از دست دیگران باده نخورید، بادهای بنوشید که در آن سرِ خونخواران وجود دارد، ای دوست. تو چیزی نداری، اما در واقع چیزی داری.
هوش مصنوعی: تو به خاطر جفا و ظلم خودت، بیرحمانه به دوستان وفادار خودت حمله میکنی و اصلاً توجهی به آنها نداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیل مژگان سیه کار نداری داری
صف به صف لشگر خونخوار نداری داری
پی تسخیر دل اهل دل از عقرب زلف
سپهی کافر و جرّار نداری داری
چشم و ابرو ننمایی بنمایی همه را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.