تنها نه جا به خلوت دلها گرفتهای
ملک وجود را همه یک جا گرفتهای
تا شانه را به جعد معنبر کشیدهای
کاشانه را به عنبر سارا گرفتهای
یارب چه لعبتی تو که چندین هزار دل
از جعد چین به چین چلیپا گرفتهای
من خود گرفتم از تو توان برگرفت دل
با این چه میکنم که به جان جا گرفتهای
حسرت مبر ز گریهٔ بی اختیار ما
اکنون که اختیار دل از ما گرفتهای
گفتی صبور باش به سودای عشق من
وقتی که صبرم از دل شیدا گرفتهای
دل خستهٔ دو لعل تو را جان به لب رسید
با آن که نکتهها به مسیحا گرفتهای
آسوده از تو در حرم و دیر کس نماند
کسودگی زمؤمنو ترسا گرفتهای
روزی دل فروغی مسکین شکستهای
کز دست غیر ساغر صهبا گرفتهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و دلدادگی است که شاعر در آن از معشوقهاش سخن میگوید. او احساس میکند که معشوق تمامی دلها را به خود جذب کرده و زیبایی و جاذبهاش زندگی را تحت تأثیر قرار داده است. شاعر به شدت تحت تأثیر عشق قرار دارد و از اشک و غم ناشی از این احساس نمیتواند رهایی یابد. او به صبر در عشق اشاره میکند، در حالی که صبرش به شدت آزرده شده است. در کل، شعر عواطف عمیق و حالتهای پیچیده عشق و فراق را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: تو تنها در دلها و افکار خودت نیستی، بلکه در تمام وجود و هستی همه جا حضور داری.
هوش مصنوعی: تو با موهای مجعد و زیبا به خودت جلوهای خاص بخشیدهای، گویی که خانهات با عطر خوش و لطافت خاصی آراسته شده است.
هوش مصنوعی: ای خدای من، چه زیبایی شگفتانگیزی داری که با موهای مجعد و جذاب خود، دلهای زیادی را به تسخیر خود درآوردهای.
هوش مصنوعی: من از تو قدرت و نیرویی آوردهام، اما با این حال، دلم چگونه با تو کنار بیاید وقتی که تو در جانم جا گرفتهای؟
هوش مصنوعی: اندوه و حسرت ما را فراموش نکن، زیرا حالا که قلبمان را از ما گرفتهای، دیگر نمیتوانیم خود را کنترل کنیم و اشکهایمان به طور ناخودآگاه میریزند.
هوش مصنوعی: تو به من گفتی که صبور باش و انتظار عشق من را بکش، اما حالا که صبرم را از دل عاشق گرفتهای، چطور میتوانم این کار را انجام دهم؟
هوش مصنوعی: دل خسته و پریشان من به لب نزدیک شده است، با این حال تو نکتههای زیبا و تجلیهای دلنشین را به مسیحایی تبدیل کردهای.
هوش مصنوعی: در حرم و معابد دیگر، کسی آرام و آسوده نیست، و حالتی خسته و افسرده بر مؤمنان و پیروان دین غالب شده است.
هوش مصنوعی: روزی دل یک فرد بیچاره و شکستهای را دیدهای که به خاطر دیگری، از دست او یک جام شراب گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای صید پیشه ای که دل از ما گرفته ای
بر خویشتن ببال که عنقا گرفته ای
جز دود تلخ حاصل این مشت خار چیست؟
ای برق خوش عنان که پی ما گرفته ای
جای تو در بهشت برین است بی سخن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.