آهی که رخنه کردم، از وی به سنگ خاره
عاجز شد از دِلِ دوست، یا رب دگر چه چاره؟
بیداریام چه دانی؟ ای خفتهای که شبها
نَنْشَستهای به حسرت، نشمردهای ستاره
جانان اگر نشیند، یک بار در کنارم
یک باره میتوانم، کردن ز جان کناره
گفتم به شحنه نالم، از چشم او ولیکن
پروا ز کس ندارد، مست شراب خواره
ای تاب داده گیسو، حالی است بر دل من
از تاب بیحسابت، وز پیچ بیشماره
آشفتگان عشقت، گیرم که جمع گردند
جمع از کجا توان کرد، دلهای پاره پاره؟
ای شَه سوارِ چالاک، احوال ما چه دانی؟
کز حالت پیاده، غافل بود سواره
با این سپاه مژگان، از خانه گر درآیی
تسخیر میتوان کرد، شهری به یک اشاره
از لعل و چشمت آخر، دیدی که شد فروغی
ممنون به یک تَبَسُّم، قانع به یک نظاره
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و دلتنگی است. شاعر به عشق خود با عواطفی تند و دردی عمیق اشاره میکند.
او از ناتوانی در برابر احساساتش میگوید و از بیداری و حسرتی که در شبها دارد، صحبت میکند. شاعر تصور میکند که اگر معشوقش یکبار در کنارش بنشیند، میتواند جانش را با عشقش تسلیم کند.
او نالهاش را به شحنه (نهاد امنیتی) میگوید، اما میداند که عشقش بیخبر از همه چیز است و غرق در دنیا و لذتهای خود است.
شاعر از زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دلش میگوید و به تنهایی و آشفتگی عشق اشاره میکند. او میداند که عشقش میتواند دلها را جمع کند، ولی از جایی دیگر نمیتوان به این عشق دست یافت.
شاعر همچنین به قدرت و تسلط معشوق بر دلها و احوال عاشقان اشاره میکند و نشان میدهد که با یک نگاه یا لبخند میتواند محیطی را تسخیر کند. تمام این احساسات به زیبایی و تلاش شاعر برای ابراز عشق و عواطفی عمیق او اشاره دارد.
هوش مصنوعی: آهی که من از دل خود کشیدم، حتی سنگ سخت را هم تحت تأثیر قرار داد. حالا ای خدا، چه تدبیری برای این دلِ عاشق بیندیشم؟
هوش مصنوعی: بیداری من را تو چه میدانی؟ ای کسی که خوابیدهای و هر شب به خاطر ندیدن ستارهها حسرت میخوری، اما هرگز آنها را شمردهای.
هوش مصنوعی: اگر محبوبم یک بار در کنار من بنشیند، میتوانم به راحتی از جانم دست بکشم.
هوش مصنوعی: گفتم به نگهبان که از چشم او نالم، اما او به هیچکس اهمیت نمیدهد و مست از شراب است.
هوش مصنوعی: ای گردندار گیسوی تابدار، حالتی در دل من به وجود آمده است که ناشی از تاب و پیچش بیپایان موهای توست.
هوش مصنوعی: عاشقان سرشار از عشق تو، حتی اگر کنار هم جمع شوند، اما دلهای شکسته و آشفته آنها از کجا قابل تعمیر است؟
هوش مصنوعی: ای سوار چالاک و تند، تو از احوال ما چه خبر داری؟ زیرا کسی که سوار است، از حال کسی که پیاده است بیخبر میماند.
هوش مصنوعی: اگر با چشمان زیبایت از خانه بیرون بیایی، میتوانی به راحتی یک شهر را تحت تاثیر قرار دهی و تسخیر کنی.
هوش مصنوعی: با لبخند و نگاهی به چشمانت، دیدی که چه نور و زیباییی در آنها نهفته است؛ این خود باعث شکرگزاری و رضایت من شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر هر حرام بودی چون باده مست کاره
همواره مست بودی شیخ حرامخواره
حاشا که باده نوشان ریزند جرعه بر وی
اندیشه های پنهان گر سازد آشکاره
عارف به کنج خلوت خاموش و سر عرفان
[...]
قربان آن بناگوش، وان برق گوشواره
با هم چه خوش نمایند آن صبح و این ستاره
مائیم و کهنه دلقی دلگیر از دو عالم
سر چون جرس کشیده در جیب پاره پاره
چون کار رفت از دست، گیرد سپهر دستت
[...]
بی برکت است چیزی، کان در شماره آید
یارب مباد هرگز، بوس ترا شماره!
پاکان این چمن را، پیرایه ساز قسمت
چون سرو داده یک دلق، آن نیز پاره پاره
بهر شکست توبه، صد آیه رهنمون شد
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.