|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به بیان بیارزشی چیزهایی میپردازد که در شمار و حساب میآیند و بر آرزوی دوری از عدد و شمارش تأکید میکند. همچنین به زیبایی و پاکی گلها اشاره دارد و نشان میدهد که زیبایی حقیقی باید بدون تکهتکه شدن باشد. شکست در توبه و جستجو برای راهنمایی در قرآن نیز ذکر شده است. در پایان، به گذر زمان و تغییرات آن اشاره دارد، مانند اینکه با طلوع آفتاب، ستارهها پنهان میشوند.
هوش مصنوعی: هر چیزی که قابل شمارش باشد، بیبرکت است و امیدوارم هرگز برای بوسهات شمارش و عددی وجود نداشته باشد!
هوش مصنوعی: خالصان و خوبیهای این گلزار به دست تقدیر و قسمت زیبا و زینت داده شدهاند. درست مثل اینکه یک دلق (لباس) به سرو، داده شده که خودش هم مندرس و پارهپاره است.
هوش مصنوعی: به خاطر خراب کردن توبه، هر کجا خواستیم تصمیم بگیریم، به صد آیه راهنما مراجعه کردیم و از قرآن درباره آن کار خواهش کردیم.
هوش مصنوعی: زمانی که موهایم سفید شدهاند، دندانهایم چه حالتی خواهند داشت؟ وقتی صبح فرامیرسد، ستارهها که در شب روشن بودند، از دید پنهان میشوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر هر حرام بودی چون باده مست کاره
همواره مست بودی شیخ حرامخواره
حاشا که باده نوشان ریزند جرعه بر وی
اندیشه های پنهان گر سازد آشکاره
عارف به کنج خلوت خاموش و سر عرفان
[...]
قربان آن بناگوش، وان برق گوشواره
با هم چه خوش نمایند آن صبح و این ستاره
مائیم و کهنه دلقی دلگیر از دو عالم
سر چون جرس کشیده در جیب پاره پاره
چون کار رفت از دست، گیرد سپهر دستت
[...]
آهی که رخنه کردم از وی به سنگ خاره
عاجز شد از دل دوست یارب دگر چه چاره
بیداریَم چه دانی، ای خفته، ای که شبها
ننشستهای به حسرت، نشمردهای ستاره
جانان اگر نشیند یک بار در کنارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.