یارب آن نامهربان مه دل فراگیرد ز کینم
نرم گردد آهنش از تف آه آتشینم
گر نگیرد دامنش، داد از غبار هرزه گردم
ور نیفتد بر رخش، آه از نگاه واپسینم
با نسیم طره او در بهارستان رومم
با خیال صورت او در نگارستان چینم
خود چه اندیشم ز هجران من که در بزم وصالم
یا چه تشویشم ز دوزخ من که در خلد برینم
گر تو میر مجلسی، من هم محب تیرهروزم
ور تو شاه کشوری من هم غلام کمترینم
گر مجال گریه میدیدم به خاک آستانت
صد هزاران دجله سر میزد ز طرف آستینم
قابل کنج قفس آخر نگردیدم دریغا
من که در باغ جنان هم شه پر روحالامینم
پی به معنی بردهام در عالم صورت پرستی
گر تو محو صورتی، من مات صورت آفرینم
منتهای مطلبم صورت نمیبندد فروغی
تا به چشم خود جمال شاهد معنی نبینم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: 詩 به نوعی عشق و دلتنگی اشاره دارد که شاعر در آن از معشوق خود به شدت احساس کمبود و نیاز میکند. او در مورد تأثیرات عاطفی عشق صحبت میکند و به توصیف احساسات خود در شرایط مختلف میپردازد. شاعر آرزو دارد تا در کنار معشوقش باشد و با نیرویی که عشق بر او گذاشته، تصویر زیبایی از او در ذهنش دارد. همچنین در این شعر، تناقضاتی بین عشق و هجران، بهشت و دوزخ وجود دارد که نشاندهنده پیچیدگیهای عاطفی اوست. در نهایت، شاعر به دنبال معنای عمیقتری از عشق است و به این نتیجه میرسد که تنها با دیدن جمال حقیقی معشوق میتواند به آن دست یابد.
هوش مصنوعی: ای خدای من، ای کاش آن معشوق سنگدل کم کم به محبت و محبت بیشتری دست یابد و از شدت کینهام نرم و لطیف شود، همانطور که آهن میتواند در اثر گرما و حرارت نرم شود.
هوش مصنوعی: اگر دامنش را نگیرد، صدای اعتراض من از گرد و غبار بیفایده بلند میشود. و اگر بر رخسارش نیفتد، آه و حسرت من از آخرین نگاه خواهد بود.
هوش مصنوعی: در هوای خوش بهار به باغها میروم و با تصور زیبایی او در دل خود، گلها را میچینم.
هوش مصنوعی: من چه فکری به حال جداییام بکنم وقتی که در جشن وصالم هستم و چه نگرانی باید داشته باشم از عذاب دوزخ وقتی که در بهشت نعمتها به سر میبرم.
هوش مصنوعی: اگر تو رئیس مجلس هستی، من هم عاشق کسی هستم که در سیاهروزی به سر میبرد. اگر تو پادشاه یک کشور هستی، من هم نوکر کوچکترین شخص هستم.
هوش مصنوعی: اگر فرصتی برای گریه داشتم، کسی میتواند تصور کند که از آستینم چندین دجله (رودخانه بزرگ) به سمت خاک قدمگاه تو روانه میشود.
هوش مصنوعی: من که در باغ بهشت هم مقام و جایگاه والایی دارم، اما در این قفس تنگ و محدود ماندهام و افسوس میخورم که نتوانستهام از آن بیرون بیایم.
هوش مصنوعی: در دنیای ظاهری و فریبنده، من به عمق معنا پی بردهام. اگر تو فقط به زیباییهای ظاهری دلبستهای، من تمام وجودم را برای خلق آن زیباییها فدا کردهام.
هوش مصنوعی: من هرگز نمیتوانم به حقیقت موضوع پی ببرم و به نتیجه نهایی برسم، مگر اینکه با چشمان خود زیبایی و حقیقت و معنا را مشاهده کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کاش با تو آسمان میکرد یک کار از دو صورت
چار روزی بلکه من آسوده در کنجی نشینم
یا کند کورت که تو روی مرا دیگر نبینی
یا دهد مرگت که من روی ترا دیگر نبینم
گرچه از عصیان حریفی نیست اندر نشاتینتم
ور گناه و و روسیاهی شهره اندر خافقینم
چونکه خاک آستان شهریار عالمینم
چون سگ کوی عزیز حضرت زهرا حسینم
مظهری گردید ظاهر دوش بر عین الیقینم
کز تماشای جمالش رفت از کف عقل و دینم
لوحش الله از جمال او که چون دیدم بیاسود
از غم و اندوه بیپایان دل اندوهگینم
کرد دیدار بهشت جاودان طلعت وی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.