مو به مو بستهٔ آن زلف گره گیر شدم
آخر از فیض جنون قابل زنجیر شدم
کاش ابروی کجش بنگری از دیدهٔ راست
تا بدانی که چرا کشتهٔ شمشیر شدم
نه کنون میخورد آن صفزده مژگان خونم
دیرگاهی است که آماجگه تیر شدم
تیره شد روزم و افزود غم جان سوزم
هر چه افزون ز پی نالهٔ شب گیر شدم
نالهها را اثری نیست وگرنه در عشق
آن قدر ناله نمودم که ز تاثیر شدم
بخت بد بین که به سر وقت من آن سرو روان
آمد از لطف زمانی که زمینگیر شدم
پیر کنعانم اگر عشق بخواند نه عجب
کز غم فرقت آن تازه جوان پیر شدم
این چه نقشی است که از پرده پدیدار آمد
که به یک جلوه آن صورت تصویر شدم
من که نخجیر کمندم همه شیران بودند
آهوی چشم تو را دیدم و نخجیر شدم
مرگ را مایهٔ عمر ابدی میدانم
بس که بی روی تو از صحبت جان سیر شدم
تا فروغی رخ آن ترک ختایی دیدم
فارغ از خلخ و آسوده ز کشمیر شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با بیان احساسات عمیق و پیچیدهاش از عشق و غم فراق صحبت میکند. او به زلف و ابروی معشوق اشاره میکند و از درد و رنجی که ناشی از عشق و جدایی است، سخن میگوید. شاعر به تضادهایی مانند دیوانگی و زنجیر، و غم و شادی اشاره میکند و میگوید که از شدت عشق، تغییر کرده و پیر شده است. او همچنین به تأثیرات و تداعیهای عشق بر زندگیاش میپردازد و به زیبایی معشوقش اشاره میکند، که سبب شده از دیگر مسائل زندگی فاصله بگیرد. در نهایت، او به نوعی وابستگی به معشوق اشاره میکند که زندگیاش را تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: به آرامی و با دقت، به دام زلفهای دلربا افتادهام و در نهایت، به برکت همین عشق دیوانهکننده، به اسارت در آمدهام.
هوش مصنوعی: ای کاش ابروی کج او را از دیدی درست ببینی، تا بفهمی چرا به خاطر او مانند یک شمشیر به قلبم زخمی شدم.
هوش مصنوعی: او این روزها دیگر نمینوشد و ماتمزده است، زیرا مدتهاست که هدف تیر حوادث و غمها قرار گرفتهام.
هوش مصنوعی: روز من تاریک و پر از غم شده است و هر لحظه که میگذرد، بر درد و رنج من افزوده میشود. به خاطر نالهها و شکایتهایم در شب، بیشتر در خود فرو رفتهام.
هوش مصنوعی: نالهها و فریادهایی که میزنم بیفایده است، زیرا من در عشق به حدی ناله کردهام که خودم تحت تأثیر قرار گرفتهام.
هوش مصنوعی: در زمانهایی که من به مشکلات و سختیها دچار شده بودم، اتفاقهای خوبی که میتوانستند برایم بیفتند، به موقع و درست سراغم نیامدند.
هوش مصنوعی: من، پیر و سالخوردهای هستم که اگر عشق مرا بخواند، جای تعجب نیست که به خاطر درد جدایی از آن جوان تازهنفس، روح و جسمم به سن سالخوردگی رسیده است.
هوش مصنوعی: این چه تصویری است که از پس پرده نمایان شده و به یک جلوه آن، من به تصویر درآمدم؟
هوش مصنوعی: من که همیشه شکارچی قویتری از شیران بودم، وقتی چشمان تو را دیدم، مثل آهو شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم.
هوش مصنوعی: من مرگ را راهی برای رسیدن به زندگی ابدی میدانم، زیرا بدون حضور تو از زندگی و ارتباط با جان خسته شدهام.
هوش مصنوعی: وقتی که زیبایی چهره آن دختر ترک را دیدم، احساس آرامش و آسودگی کردم و دیگر به فکر دردسرها و مشکلات نبودم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
پای بند خم آن زلف گره گیر شدم
از جنون عاقبت الامر به زنجیر شدم
این همه چین نه ز پیری است که دارم به جبین
در جوانی ز غم یار چنین پیر شدم
نه ز بسیاری عمر است که پشتم شده خم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.