به حلقهٔ سر زلف تو پایبند شدم
میان حلقهٔ عشاق سربلند شدم
کمند زلف تو سر حلقهٔ نجات من است
که رستم از همه تا صید این کمند شدم
چه حالتی است به چشمان مردم افکن تو
که تا نظر به من افکنده دردمند شدم
ببین که در طلب حال آتشین رخ تو
چگونه بر سر هر آتشی سپند شدم
اگر چه شهرهٔ شهر است بینیازی من
ولی به ناز تو آخر نیازمند شدم
به لب رسید همان لحظه جان شیرینم
که دور آن از آن لب شیرین نوشخند شدم
شکر به جای سخن سرزد از نی قلمم
چنان ز قند لبش دم زدم که قند شدم
ز بس به مردم دیوانه پند میدادم
کنون به بند جنون مستحق پند شدم
ز خرج عید فروغی مرا گزندی نیست
کز التفات ملک فارغ از گزند شدم
ستوده ناصردین شاه کز مدایح او
پسند نکتهشناسان خودپسند شدم
فتاده سفرهٔ انعامش آن چنان به زمین
که من هم از سر این سفره بهرهمند شدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و وابستگی عمیق خود به معشوقش سخن میگوید. او به زلف و زیبایی معشوق اشاره میکند و بیان میکند چگونه این زیبایی او را به اسیری کشانده است. شاعر از درد و حسرتهای ناشی از عشق سخن میگوید و نشان میدهد که با وجود ادعای استقلال، به خاطر ناز و زیبایی معشوق به نیازمند تبدیل شده است. او همچنین از لحظهای یاد میکند که در نزدیکی لب معشوق، جانش به لب رسیده و این حالت او را بسیار تحت تأثیر قرار داده است. در نهایت، شاعر به نعمتهایی که از طرف شاه به او داده شده و بهرهمندی از آنها اشاره میکند و نشان میدهد که از لطف و محبت دیگران بهرهمند شده است.
هوش مصنوعی: من به خاطر زلف زیبای تو گرفتار شدم و در میان دوستان عاشق، به قدری افتخار کردم که سر بلند شدم.
هوش مصنوعی: زلفهای تو برای من مانند ریسمانی است که نجاتدهندهام شده و من به خاطر جذابیت آن مانند رستم، از همه چیز صرفنظر کردهام تا به دام این زیبایی بیفتم.
هوش مصنوعی: چشمان تو چه حالتی دارند که به محض نگاه کردن به من، دلم پر از غم و درد میشود.
هوش مصنوعی: نگاه کن که چطور به خاطر جستجوی حالت و زیبایی آتشین تو، بر سر هر آتشی به خود سوزانده شدم.
هوش مصنوعی: هرچند که من در شهر به عنوان فردی مستقل و بینیاز شناخته میشوم، اما در نهایت به خاطر محبت و زیبایی تو به شدت به تو نیازمند شدم.
هوش مصنوعی: در همان لحظهای که به لب آن معشوق نزدیک شدم، جان شیرینم گرفت و از دوری آن لب شیرین، لبخند به من دست داد.
هوش مصنوعی: از نی قلمم به جای حرف زدن، شکر و شیرینی جاری شد. چون لبش را بوسیدم، آنقدر شیرین شدم که خودم به قند تبدیل شدم.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه به دیگران نصیحتهای زیادی میکردم اکنون خودم در وضعیت دیوانگی افتادهام و لیاقت نصیحت شدن را پیدا کردهام.
هوش مصنوعی: از خرج عید فروغی، من آسیبی نمیدیدم، زیرا از توجه و لطف پادشاه، از خطرات و آسیبها معاف شدم.
هوش مصنوعی: به خاطر ستایشهای ناصردین شاه، من هم به دلیل دقت و نکتهسنجی در این مدایح به خودم مغرور شدم.
هوش مصنوعی: سفرهی نعمتهای خدا به قدری گسترده و فراوان است که من نیز از آن بهرهمند شدم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.