من این عهدی که با موی تو بستم
به مویت گر سر مویی شکستم
پس از عمری به زلفت عهد بستم
عجب سر رشتهای آمد به دستم
ز مویت کافر زنار بندم
ز رویت هندوی آتش پرستم
کمند عشق را گردن نهادم
طناب عقل را درهم گسستم
ز مستوری چه میپرسی که عورم
ز هشیاری چه میگویی که مستم
شراب شادکامی را چشیدم
سبوی نیک نامی را شکستم
به شمشیر از سر کویش نرفتم
به تدبیر از خم بندش نجستم
فزون تر شد هوای او پس از مرگ
تو پنداری کزین اندیشه رستم
چنین ساقی ز خویشم بی خبر ساخت
که آگه نیستم از خود که هستم
گواه دعویم پیر مغان است
که مست از جرعهٔ جام الستم
قیامت چون نخوانم قامتت را
که تا برخاستی، از پا نشستم
چه گفتی زان سهی بالا فروغی
که فارغ کردی از بالا و پستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر علقه عمیق عاشقانه و وابستگی شاعر به معشوقش است. او به عهدی که با محبوبش بسته، اشاره میکند و از آثار این عشق بر روح و جانش سخن میگوید. شاعر از رنجها و دردهای ناشی از عشق سخن میگوید و به حالتی بین مستی و هشیاری اشاره میکند که در آن نتوانسته از جذبه معشوق رها شود. او همچنین به شدت تحت تأثیر زیبایی و شخصیت معشوق قرار دارد و از آثار عشق بر زندگیاش میگوید. در نهایت، شاعر تصدیق میکند که عشق او به معشوق فراتر از مرگ و زمان است و سایه این عشق همواره بر اوست.
هوش مصنوعی: من پیمانی که با موی تو بستهام، اگر حتی یک تار از مویت را بشکنم، این عهد را شکستهام.
هوش مصنوعی: پس از سالها که به عشق تو وفادار ماندم، شگفتانگیز است که چطور یک موضوع مهم و کلیدی به دستانم رسید.
هوش مصنوعی: به خاطر موهای تو که جذاب و افسونگر هستند، خود را مانند یک کافر به زنجیر میبندم و از زیباییات همچون پرستش یک بت هندو، شگفتزده میشوم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، خود را به دردسر انداختم و زنجیرهای عقل را شکستیدم.
هوش مصنوعی: چرا از حالت پنهانی من سوال میکنی وقتی که در حالت بیخبری قرار دارم و چیزی نمیفهمم؟
هوش مصنوعی: من نوشیدنی خوشحالی را مزه کردم و ظرفی با نام نیک را شکستم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق و محبت از او دور نشدم و با فکر و تدبیر هم نتوانستم از محبتش خلاص شوم.
هوش مصنوعی: پس از مرگ تو، علاقه و محبت او به تو بیشتر شده، انگار که این احساس از افکار رستم ناشی میشود.
هوش مصنوعی: ساقی به قدری مرا مسحور کرده که حالا دیگر از خودم بی خبرم و نمیدانم که چه هستم.
هوش مصنوعی: شاهد دعوایی که ما داریم، همان پیر مغان است که از نوشیدن جرعهای از جام، مست و سرمست شده است.
هوش مصنوعی: وقتی تو به پا خواستی، من از شدت احساس ضعف و حیرت در برابر زیباییات دیگر نتوانستم بایستم.
هوش مصنوعی: چه گفتی درباره آن نور زیبای بلندی که مرا از حال و هوای بالا و پایین آزاد کرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز فرمان تو خشنودیت جستم
چنین آزاد مردی را ببستم
مو آن دل داده یکتا پرستم
که جام شرک و خود بینی شکستم
منم طاهر که در بزم محبت
محمد را کمینه چاکرستم
اگر دین دارم و گر بت پرستم
بیامرزم به هر نوعی که هستم
درآمد دوش ترک نیم مستم
به ترکی برد دین و دل ز دستم
دلم برخاست دینم رفت از دست
کنون من بی دل و بی دین نشستم
چو آتش شیشهای می پیشم آورد
[...]
چه دیدم خواب شب کامروز مستم
چو مجنونان ز بند عقل جستم
به بیداری مگر من خواب بینم
که خوابم نیست تا این درد هستم
مگر من صورت عشق حقیقی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.