درآمد دوش ترک نیم مستم
به ترکی برد دین و دل ز دستم
دلم برخاست دینم رفت از دست
کنون من بی دل و بی دین نشستم
چو آتش شیشهای می پیشم آورد
به شیشه توبهٔ سنگین شکستم
چو یک دردی به حلق من فرو رفت
من از رد و قبول خلق رستم
ز مستی خرقه بر آتش نهادم
میان گبرکان زنار بستم
چو عزم زهد کردم، کفر دیدم
به صد مستی ز کفر و زهد جستم
پس از مستی عشقم گشت معلوم
که نفس من بت و من بت پرستم
چه میپرسی مرا کز عشق چونی
همی هستم چنان کز عشق هستم
چه دانم چون نه فانیام نه باقی
چه گویم چون نه هشیارم نه مستم
چو در لاکون افتادم چو عطار
بلند کون بودم، کرد پستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر حالتی عمیق از عشق و مستی است. شاعر از حالتی توصیف میکند که در آن دینی و دلی ندارد و از میخورد و در نتیجه به تجربههایی از عشق و کفر دست مییابد. او از نزدیکی با خدا فاصله میگیرد و در دنیای متفاوتی از غیرت و مستی به سر میبرد. شاعر به نوعی پارادوکس اشاره میکند، جاییکه نه به طور کامل با دنیا ارتباط دارد و نه به طور کامل از آن جداست. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که عشق و حالتی فراتر از درک عادی، او را به جایگاهی متفاوت سوق داده است.
هوش مصنوعی: دیشب دختر ترک به نزد من آمد، حالت مستی بر من چیره شد و دین و دل مرا از دست برد.
هوش مصنوعی: دل من به تنگ آمده و احساساتم را از دست دادهام. اکنون بدون دل و ایمان نشستهام.
هوش مصنوعی: وقتی پیش من آتش شیشهای را آوردند، از شدت اثر آن، توبهی سنگین و سخت خودم را شکستم.
هوش مصنوعی: وقتی که یک درد به گلویم رسید، دیگر به نظر و قضاوت مردم اهمیتی نمیدهم.
هوش مصنوعی: در حالت مستی، پوشش خود را بر آتش قرار دادم و میان کافرزادهها، کمربند بستم.
هوش مصنوعی: وقتی تصمیم به روی آوردن به زهد و ترک دنیا گرفتم، متوجه شدم که در این مسیر، کفر و ناپاگی به شکلی عمیقتری در وجودم است. از این رو، از کفر و زهد هر دو فاصله گرفتم.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه در عشق شیدا شدم، معلوم شد که نفس من idol (بت) است و من نیز او را میپرستم.
هوش مصنوعی: چرا از من میپرسی که در عشق چه حالتی دارم؟ من به قدری تحت تأثیر عشق هستم که خودم را به گونهای میبینم که انگار تنها به عشق زندگی میکنم.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه کنم، زیرا نه در حالتی هستم که از دنیا رفته باشم و نه جایی برای ماندن. همچنین نمیدانم چه بگویم، چون نه کاملاً عقلدارم و نه در حالت مستی قرار دارم.
هوش مصنوعی: وقتی به حالت ناامیدی و تنهایی دچار شدم، مانند عطار که در اوج خود بود، احساس کردم پایینتر از آنچه که باید هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز فرمان تو خشنودیت جستم
چنین آزاد مردی را ببستم
مو آن دل داده یکتا پرستم
که جام شرک و خود بینی شکستم
منم طاهر که در بزم محبت
محمد را کمینه چاکرستم
اگر دین دارم و گر بت پرستم
بیامرزم به هر نوعی که هستم
مرا قلاش میخوانند، هستم
من از دردی کشان نیم مستم
نمیگویم ز مستی توبه کردم
هر آن توبه کزان کردم، شکستم
ملامت آن زمان بر خود گرفتم
[...]
چه دیدم خواب شب کامروز مستم
چو مجنونان ز بند عقل جستم
به بیداری مگر من خواب بینم
که خوابم نیست تا این درد هستم
مگر من صورت عشق حقیقی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.