چون دم تیغ تو قصد جان ستانی میکند
بار سر بر دوش جانان زان گرانی میکند
چشم بیمار تو را نازم که با صاحب دلان
دعوی زورآوری در ناتوانی میکند
من غلام آن نظربازم که با منظور خود
شرح حال خویش را در بی زبانی میکند
حالتی در باغ او دارم که با من هر سحر
بلبل دستانسرا هم داستانی میکند
چون ننالد مرغ مسکینی که او را دادهاند
دامن باغی که گل چین باغبانی میکند
من کجا و بزم آن شاهنشه اقلیم حسن
صعوه با شهباز کی هم آشیانی میکند
گر نه باد صبح دم در گلشن او جسته راه
برق آهم پس چرا آتش فشانی میکند
ساقیا می ده که آخر گنبد نیلوفری
ارغوانی رنگ ما را زعفرانی میکند
عافیت خواهی زمین بوس در میخانه باش
زان که می دفع بلای آسمانی میکند
رهروی از کعبه مقصود میجوید نشان
کاو وطن در کوی بی نام و نشانی میکند
عاشق صادق فروغی بر سر سودای عشق
نقد جان را کی دریغ از یار جانی میکند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیباییهای عشق و حیات عاشقانه میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویر و استعارههای مختلف، احساسات عمیق خود را نسبت به معشوق شرح میدهد. او به تأثیرات عشق و زیبایی معشوق بر وجود خود اشاره میکند و از درد و رنجی که به دنبال عشق و جدایی به او میرسد، سخن میگوید. همچنین به ناتوانیها و ضعفهای عاشقانهاش در برابر عظمت معشوق میپردازد و در نهایت از ضرورت وجود می و نشاط در زندگی برای رساندن به آرامش و شناخت بیشتری از معشوق سخن میگوید. بهطور کلی، این شعر بازتابی است از جاذبه، نیروی عشق و تاثیرات آن بر روح و روان عاشق.
هوش مصنوعی: وقتی که شمشیر تو به قصد جان میآید، بار سنگینی را که در دوش محبوب است، سنگینتر میکند.
هوش مصنوعی: چشمهای بیمار تو را تحسین میکنم، زیرا با دلسوزان و عاشقان، در ناتوانیات خود را قوی و قدرتمند نشان میدهی.
هوش مصنوعی: من خدمتگزار کسی هستم که با نگاهش میتواند حال و روز خود را به طرز دلنشینی بیان کند، حتی زمانی که کلامی در زبان ندارد.
هوش مصنوعی: در باغ او حالت خاصی دارم که هر صبح بلبل خوانندهای با من گفتگو میکند.
هوش مصنوعی: شایسته نیست که مرغی بیپناه از این که او را به باغی بردهاند که گلهایش را باغبان میچینند، ناله و شکایت کند.
هوش مصنوعی: من چه جایگاهی دارم که در مهمانی آن پادشاه زیبایی که جوجهتیغی با باز بر برگی یکسان بنشیند!
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبحگاهی در گلزار او مسیر صدای مرا پیدا نکرده است، پس چرا همچنان مانند آتشفشان شعلهور میشود؟
هوش مصنوعی: ای ساقی، بادهای به ما بده تا رنگ زیبای گنبد نیلوفری ما را به طلایی تبدیل کند.
هوش مصنوعی: اگر به دنبال آرامش و امنیت هستی، در خانهی شرابخواری فرود آوید؛ زیرا نوشیدن شراب میتواند بلاهای آسمانی را دور کند.
هوش مصنوعی: یک مسافر که به دور از وطن است، به دنبال نشانی از مقصدش میگردد و در کوچههایی که نام و نشانی ندارند، سفر میکند.
هوش مصنوعی: عاشق واقعی که به عشق خود پایبند است، برای رسیدن به معشوق و تحقق آرزویش، حتی جان خود را بدون شک فدای او میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
با سر زلفش دلم، پیوند جانی میکند
با خیالش خاطرم، عیشی نهانی میکند
در هر آن مجلس که دارد چشم مستش قصد جان
جان اگر خوش بر نمیآید، گرانی میکند
زندهای کو مردهای را دید زیبا صورتی است
[...]
لعل تو چون کشف اسرار نهانی میکند
جزع من بر روی من گوهر فشانی میکند
با سر زلف تو شانه میدرآرد سربهسر
با لب لعل تو ساغر کامرانی میکند
چشم ترکت را که صد آشفته در هر گوشه است
[...]
تا خدنگ غمزه بال و پرفشانی میکند
خون ما افسردگان رقص روانی میکند
از تپیدن نیست فارغ، دل درون سینهام
این شرر در سنگ مشق جانفشانی میکند
ذوق عریانی مرا از خاک تا برداشته است
[...]
با لبت عمر ابد عیش نهانی میکند
خوبرویی با جمالت کامرانی میکند
حسن چون آتش فروزد، برق بر دل میزند
عشق چون سودا کند سودای جانی میکند
حیرتی دارم که جان جزویست از اجزای عشق
[...]
چندروزه زندگی بر ما گرانی میکند
خضر دایم در جهان چون زندگانی میکند؟
چند بتوان با تپانچه روی خود را سرخ داشت
چهره را گلگون شراب ارغوانی میکند
میفروش از دست نگذارد نشاط خویش را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.