گنجور

 
فروغی بسطامی

مگر خدا ز رقیبان تو را جدا بکند

عجب خیال خوشی کرده‌ام، خدا بکند

سزای مردم بیگانه را دهم روزی

که روزگار تو را با من آشنا بکند

خبر نمی‌شوی از سوز ما مگر وقتی

که آه سوختگان در دل تو جا بکند

بر آن سرم که جفای تو را به جان بخرم

در این معامله گر عمر من وفا بکند

قبول حضرت صاحب دلان نخواهد شد

اگر به درد تو دل خواهش دوا بکند

پسند خواجه ما هیچ بنده‌ای نشود

که قصد بندگی از بهر مدعا بکند

طریق عاشقی و رسم دلبری این است

که ما وفا بنماییم و او جفا بکند

کمال بندگی و عین خواجگی این است

که ما خطا بنماییم و او عطا بکند

ندانم این دل صدپاره را چه چاره کنم

خدا نکرده اگر تیر او خطا بکند

به یاد زلف و بناگوش او دلم تا چند

شب دراز بنالد، سحر دعا بکند

فروغی از پی آن نازنین غزال برو

که در قلمرو عشقت غزل سرا بکند

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
حافظ

دلا بسوز که سوزِ تو کارها بِکُنَد

نیازِ نیمْ‌شبی دفعِ صد بلا بِکُنَد

عِتابِ یارِ پری‌چهره عاشقانه بکَش

که یک کرشمه تلافیِّ صد جفا بکُند

ز مُلک تا ملکوتش حجاب بردارند

[...]

جامی

چو ترک سرکش من پای در رکاب کند

کرشمه بر مه و جولان بر آفتاب کند

فراز خانه زین جا نکرده گرم هنوز

هزار خانه صبر و خرد خراب کند

چگونه لذت تیغش چشم که در دم قتل

[...]

امیرعلیشیر نوایی

گلی که شرح غمم پیش او صبا بکند

خوشست یک بیکش گر چو من ادا بکند

ز غمزه تو نیاید طریق دلجویی

جز اینکه قصد دل زار مبتلا بکند

به تندخویی آن مست بین که زاید تیغ

[...]

اهلی شیرازی

سفیده دم که صبا بوی مشگ ناب کند

شمیم گل دل ریش مرا خراب کند

چگونه دل نکشد سوی گلستان امروز

که غنچه خمیه زند سنبلش طناب کند

بباغ فاخته کوکو زند همی یعنی

[...]

هلالی جغتایی

چو ترک من هوس مجلس شراب کند

هزار عاشق دل خسته را کباب کند

خراب چون نشوم از کرشمهای کسی

که در کرشمه اول جهان خراب کند؟

شدم ز حسرت او در نقاب خاک و هنوز

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه