تا صبا شانه بر آن سنبل خم در خم زد
آشیان دل یک سلسله را بر هم زد
بود از زلف پریشان توام خاطر جمع
فتنه عشق چو گیسوی تواش بر هم زد
تابش حسن تو در کعبه و بت خانه فتاد
آتش عشق تو بر محرم و نامحرم زد
تو صنم قبلهٔ صاحب نظرانی امروز
که زنخدان تو آتش به چه زمزم زد
گر نه از مردن عشاق پریشانحال است
پس چرا زلف تو صد حلقه درین ماتم زد
حال دل سوختهٔ عشق کسی میداند
که به دل داغ تو را در عوض مرهم زد
اگر آن خال سیه رهزن من شد شاید
زان که شیطان به همین دانه ره آدم زد
چشم بد دور که آن صفزده مژگان دراز
خنجری بر دل صد پارهٔ ما محکم زد
خجلت عشق به حدی است که در مجلس دوست
آستین هم نتوان بر مژهٔ پر نم زد
اولین نقطهٔ پرگار محبت ماییم
پس از آن کلک قضا دایرهٔ عالم زد
هر چه در جام تو ریزند فروغی مینوش
که به ساقی نتوان شکوه ز بیش و کم زد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و زیبایی معشوق میپردازد. شاعر از دلباختگی و فتنهانگیزیهای معشوق سخن میگوید، به گونهای که زیبایی و زلفهای او دلها را در هم میریزد و عشق را شعلهور میکند. او از احساسات عمیق و سنگین عاشقانی سخن میگوید که در این عشق دچار ماتم و دلتنگیاند. شاعر با اشاره به تأثیر زیبایی معشوق بر دلها و دردهای عاشقان، به تجلی عشق و زیبایی در زندگی انسانها اشاره میکند و تأکید دارد که عشق، حتی در جمعهای دوستانه، خجالتآور و پر از احساسات غمانگیز است. در نهایت، او بر این نکته تأکید میکند که عشق یک تجربه عمیق و پر از چالش است که در آن به جز معشوق، هیچ چیز دیگری اهمیت ندارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نسیم، شانه بر آن گل زیبا و خمیده زد، آشیانهی دل را به هم ریخت.
هوش مصنوعی: از زلف آشفتهات دل من آرام است، زیرا درگیر عشق تو شدهام و این عشق مثل گیسوی تو که به هم ریخته است، همه چیز را به هم میزند.
هوش مصنوعی: نور و زیبایی محبوب تو در کعبه و معابد نمایان شد و شعلههای عشق تو به محرم و نامحرم سرایت کرد.
هوش مصنوعی: تو ای معشوق، امروز توجه کسانی که به زیباییها و هنرهای لطیف آگاهند به تو جلب شده است، و این باعث شده که لبخندت مانند آتش در دلها شعلهور شود.
هوش مصنوعی: اگر عشق به معشوقان دردمند و غمگین نمیکشد، پس چرا موهای تو در این سوگ چندین گره خورده است؟
هوش مصنوعی: تنها کسی که دل سوختهٔ عشق را میفهمد، کسی است که خودش دلی پر از درد داشته و در عوض برای تسکین دل تو، زخمی را مداوا کرده است.
هوش مصنوعی: اگر آن دختری که خال سیاه دارد، باعث دردسر من شده، شاید به همین دلیل است که شیطان برای فریب آدم از یک دانه استفاده کرد.
هوش مصنوعی: چشم حسود دور باشد، زیرا آن چشمان زیبا با مژگان بلند خود، به دل ما که پر از جراحت و آسیب است، ضربهای محکم زدهاند.
هوش مصنوعی: عشق آنقدر انسان را شرمنده میکند که حتی در حضور معشوق هم نمیتواند از اشکهایش جلوگیری کند و آستینش را بر روی چشمانش بکشد.
هوش مصنوعی: ما نخستین نقطهٔ آغاز عشق هستیم و بعد از ما، تقدیر عالمی را شکل داده است.
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که تهیدستی یا بینصیب باشی، از زیباییها و لذتهای زندگی بهرهمند شو و از کسی شکایت نکن، زیرا زندگی را باید به گونهای زیبا تجربه کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواست تا صورت خود را بنماید معشوق
خیمه در معرکه آب و گل آدم زد
در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رُخَت دید مَلَک عشق نداشت
عینِ آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
عقل میخواست کز آن شعله چراغ افروزد
[...]
چون صبا شانه درآن طره خم در خم زد
سلک جمعیت شوریده دلان برهم زد
تار هر موی کز آمد شد آن شانه گسست
با رگ جان من آن را گرهی محکم زد
تا ز راهت ننشیند به رخ غیر غبار
[...]
هر که در کوی خرابات ز رندان دم زد
باید اول قدم خود به سر عالم زد
نزد رندان خرابات که صد جان به جویست
نتوان بیش ز انفاس مسیحا دم زد
ناصح ار مرهم پندم به دل ریش نهاد
[...]
شادی عشق تو هنگامه غم برهم زد
شور حسنت نمکی بر جگر آدم زد
شب ز دیدار تو گردید به مهر آبستن
جامه بر سنگ ز سور رخ تو ماتم زد
شهد لب های تو دکان طبیبان در بست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.