از بناگوش تو هر شب گله سر خواهم کرد
شب خود را به همین شیوه سحر خواهم کرد
مو به مو بندهٔ آن زلف سیه خواهم شد
سال ها خواجگی دور قمر خواهم کرد
با خم ابروی او نرد هوس خواهم باخت
پیش شمشیر بلا سینه سپر خواهم کرد
گندم خال وی از جنت او خواهم چید
من هم از روی صفا کار پدر خواهم کرد
زان لب تنگ شکربار سخن خواهم گفت
همهٔ شهر پر از تنگ شکر خواهم کرد
هم ز خاک در او سوی سفر خواهم رفت
هم لب خشک به آب مژه تر خواهم کرد
خون دل در غم یاقوت لبش خواهم ریخت
دیده را غرقه به خونآب جگر خواهم کرد
آخر از دست غمش چاک به دل خواهم زد
عاقبت از ستمش خاک به سر خواهم کرد
دل به زنار سر زلف بتان خواهم بست
خویشتن را به ره کفر سمر خواهم کرد
نعره خواهم زد و در دشت جنون خواهم تاخت
شعله خواهم شد و در سنگ اثر خواهم کرد
گر فروغی ، رخِِ او بار دگر خواهم دید،
کی به جز دادن جان کار دگر خواهم کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و پر احساس است که شاعر از عشق و دلتنگی خود میگوید. او از نافرمانی و سختیهای عشق سخن میگوید و در عین حال به آرزوی ارتباط با معشوق و زیباییهای او اشاره دارد. شاعر به طور واضح نشان میدهد که هر شب با غم معشوق خود زندگی میکند و برای رسیدن به او حاضر است هرگونه رنج و دشواری را تحمل کند. او از زیباییهای ظاهری و باطنی معشوق خود توصیف میکند و نشان میدهد که عشقش او را به جنون و شور و هیجان میکشاند. در مجموع، شاعر در این شعر به عمیقترین احساسات عاشقانه و فدای جان در راه عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: هر شب از گوشهی دل تو شکایتی میکنم و شبهایم را به همین روش صبح میسازم.
هوش مصنوعی: من میخواهم سالهای سال به خاطر آن زلف سیاه خدمتگزار باشم و دور قمر را بگردم.
هوش مصنوعی: من با زیباییهای او وسوسهانگیز بازی میکنم و در برابر مشکلات و سختیها، مقاومت نشان میدهم و از خود دفاع میکنم.
هوش مصنوعی: من از زیبایی و لطافت او میخواهم که گندم را از بهشت برداشت کنم و با سادگی و محبت، کار نیک پدرم را ادامه دهم.
هوش مصنوعی: از آن لب شیرین و خوشگفتار میخواهم سخن بگویم و همهٔ شهر را پر از شکر و خوشی خواهم کرد.
هوش مصنوعی: هم از خاک به سوی سفر خواهم رفت و هم با اشک هایم، لب خشک را به آب خواهم رساند.
هوش مصنوعی: من در غم زیبایی لب یاقوتیاش، دل پر از درد و رنج خود را خونین میکنم و چشمانم را به خاطر این غم، پر از اشک و اندوه میسازم.
هوش مصنوعی: در نهایت، از شدت غم بر دل خود آسیب خواهم زد و در پایان، به خاطر ستمهای او خاک بر سر خواهم ریخت.
هوش مصنوعی: قصد دارم خود را به زنجیر موهای زیبا و دلربا ببندم و به راهی بروم که به نظر میرسد ناپسند و نادرست است.
هوش مصنوعی: من فریاد خواهم زد و در دشت دیوانگی میتازم، شعلهور خواهم شد و رد خود را بر روی سنگها بهجا میگذارم.
هوش مصنوعی: اگر او همچنان درخشان باشد، بار دیگر خواهم دیدش؛ هرگز جز با سرتسلیم، نمیتوان کاری دیگر انجام داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل ببردی و یکی کار دگر خواهم کرد
چیست آن؟ جان به سر کار تو در خواهم کرد
دگری روی ز تیر تو اگر میپیچید
بمن انداز، که من دیده سپر خواهم کرد
خوبرویان همه گر در نظرم جمع شوند
[...]
نرگس آسا چو سر از خاک بدر خواهم کرد
بهر رندان قدح از کاسه سر خواهم کرد
تا وزد بر گل رخسار تو گه گه جان را
سوی تو همنفس باد سحر خواهم کرد
دیده از سوزن مژگان به رخت خواهم دوخت
[...]
از سر کوی تو امروز سفر خواهم کرد
سود خود صرف به سودای دگر خواهم کرد
ابروی سیمبری مد نظر خواهم کرد
شکوه از زلف پریشان تو سر خواهم کرد
دامن خویش پر از خون جگر خواهم کرد
[...]
پیش تیر نگهش سینه سپر خواهم کرد
بهر ابروی کجش فکر دگر خواهم کرد
نکند گر نظری بر دل سودازدهام
ملک دل را ز غمش زیر و زبر خواهم کرد
یا که دیوانه صفت گیرم از آن دلبر کام
[...]
بیخبر از سر کوی تو سفر خواهم کرد
همه آفاق پر از فتنه و شر خواهم کرد
فتنه چشم تو ای رهزن دل تا بسراست
هر کجا پای نهم فتنه و شر خواهم کرد
لذت وصل تو نابرده فراق آمده پیش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.