|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر
|
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ
|
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر
|
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور
|
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه
|
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب)
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با زبانی زیبا و احساساتی عمیق، به غم فراق و longing برای وصال معشوق میپردازد. شاعر از روش حافظ و قرآن یاد میکند و اشاره میکند که اگر از این راهها خارج شویم، بار دیگر دچار پشیمانی خواهیم شد. وی از جان دادن به خاطر حسرت دیدار معشوق سخن میگوید و امید دارد که او مانند خورشید درخشان، روزی به سراغش بیاید. در ادامه، شاعر از تیره شب هجران و سختیهایی که میکشد، سخن میگوید و انتظار دارد که معشوق همچون ماه تابان از غیبت بیرون بیاید و به زندگیاش روشنی بخشد. در نهایت، پیامی از امید و رهایی از غصههای غیبت را به تصویر میکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در تیره شب هجر تو جانم به لب آمد
وقت است که همچون مه تابان به درآیی
همین شعر » بیت ۵
از تیر شب هجر تو جانم به لب آمد
وقت است که همچون مه تابان به درآئی
ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی
هر جا که روی زود پشیمان به درآیی
همین شعر » بیت ۱
گر از روش حافظ و قرآن به در آئی
هر ره که روی باز پشیمان به در آئی
جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح
باشد که چو خورشید درخشان به درآیی
همین شعر » بیت ۳
جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح
باشد که چو خورشید درخشان به در آئی
چندان چو صبا بر تو گمارم دم همّت
کز غنچه چو گل خرم و خندان به درآیی
همین شعر » بیت ۴
تا کی چو صبا بر تو گمارم دم همت
کز غنچه چو گل خرم و خندان به در آئی
حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مهرو
بازآید و از کلبه احزان به درآیی
همین شعر » بیت ۶
ای فیض مخور غصه که این پرده غیبت
برخیزد و از کلبه احزان به درآئی
ای دل گر از آن چاه زنخدان به درآیی
هر جا که روی زود پشیمان به درآیی
هش دار که گر وسوسه عقل کنی گوش
آدم صفت از روضه رضوان به درآیی
شاید که به آبی فلکت دست نگیرد
[...]
گر از روش حافظ و قرآن به در آئی
هر ره که روی باز پشیمان به در آئی
بردار سرودی ز کلامش طرب انگیز
شاید دمی از غصه هجران به در آئی
جان میدهم از حسرت دیدار تو چون صبح
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.