گنجور

 
فیض کاشانی

الا یا ایها المَهدی مدامَ الوَصل ناوِلها

که در دوران هجرانت بسی افتاد مشکل‌ها

صبا از نکهت کویت نسیمی سوی ما آورد

ز سوز شعله شوقت چه تاب افتاد در دل‌ها

چو نور مهر تو تابید بر دل‌‏های مشتاقان

ز خود آهنگ حق کردند و بربستند محمل‌ها

دل بی‌‏بهره از مهرت حقیقت را کجا یابد

حق از آیینه رویت تجلی کرد بر دل‌ها

به حق سجاده تزیین کن مهل محراب و منبر را

که دیوان فلک صورت از آن سازند محفل‌ها

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل

ز غرقاب فراق خود رهی بنما به ساحل‌ها

اگر دانستمی کویت به سر می‏‌آمدم سویت

خوشا گر بودمی آگه ز راه و رسم منزل‌ها

چو بینی حجت حق را به پایش جان‏‌فشان ای فیض

«مَتی ما تَلقِ مَن تَهوی، دَعِ الدُّنیا وَ أهمِلها»

 
 
 
حافظ

اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها

که عشق آسان نُمود اوّل ولی افتاد مشکل‌ها

به بویِ نافه‌ای کآخر صبا زان طُرّه بُگشاید

ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش، چون هر دَم

[...]

ابن حسام خوسفی

به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکل‌ها

خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دل‌ها

مخسب ای دیده چون نرگس به خوش‌خوابی و مخموری

که شب‌خیزان همه رفتند و بربستند محمل‌ها

دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه

[...]

امیر شاهی

بیا ای از خط سبزت هزاران داغ بر دل‌ها

مرو کز اشک مشتاقان به خون آغشته منزل‌ها

به تقصیر وفا عیبم مکن، کز آب چشم من

هنوز اندر رهت تخم وفا می‌روید از گل‌ها

گر از گردون ملالی باشدت، بر عشق املا کن

[...]

جامی

تجلی الراح من کاس تصفی الروح فاقبلها

که می بخشد صفای می فروغ خلوت دل‌ها

انلنی جرعة منها ارحنی ساعة عنی

که ماند از ظلمت هستی درون پرده مشکل‌ها

به جان شو ساکن کعبه بیابان چند پیمایی

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
امیرعلیشیر نوایی

رُموز العشق کانت مشکلا بالکاس حللها

که آن یاقوت محلولت نماید حل مشکل‌ها

سوی دیر مغان بخرام تا بینی دوصد محفل

سراسر ز آفتاب می فروزان شمع محفل‌ها

دل و می هردو روشن شد نمی‌دانم که تاب می

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه