آدم فریب ابلیس نخورد
ابلیس دید کآدم خاکی بزرگ شد
از حق نیافت منزلت و جاه و اجتبا
پیچید همچو مار و شد اندر دهان مار
مارش کشید تا به جنان از ره خفا
آمد به پیش آدم و گفت از ره فریب
ای آنکه سجده کرد تو را اهل اصطفا
زان نهی کردهاند شما را از این درخت
تا علم غیب حق نشود کشف بر شما
یا آنکه در جهان بنمانید جاودان
باشید در بلای بلا معرض فنا
تأکید حرف خویش به ایمان نمود و گفت
واللّه ناصح توام و حق بدین گوا
آدم بدین گمان که نصیحت گرست مار
غافل از این که دیو در این مار کرده جا
گفتا که مار! بازی ابلیس خوردهای؟
کی بر خدای پاک خیانت بود روا
آخر به نام او تو قسم یاد میکنی
تعظیم چون کنیش چو خائن بود خدا
من هم به غیر اذن تناول چسان کنم
کی بیرضای او شود این حاجتم روا
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...