چه با من میکند یاران ببینید آن نگار من
بیکغمزه گرفت از من عنان اختیار من
را از من گرفت و صد گره افکند در کارم
چه خیل فتنه کارد بعد ازین بر روزگار من
همه شب اشگ میریزم ز سوز آتش شوقش
بود رحم آبدش روزی بچشم اشگبار من
ز چشمانم روان گردد سرشگ شادمانیها
گر آن سرو روان یکدم نشیند در کنار من
ز چشم مردمان نزدیک شد غایب شود از بس
گدازد دم بدم در فرقتش چشم نزار من
وفا از بیوفا کردم طمع بیهوده شد سعیم
نکردم هیچ کاری فیض کان آید بکار من
شد اوقاتم همه بیهوده صرف هیچ تا امروز
نمیدانم چه خواهد شد ازین پس روزگار من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به بیان احساسات عمیق خود نسبت به معشوق میپردازد. او درگیر غم و شوقی شدید است که از رفتارهای معشوقش بر او تاثیر گذاشته و اختیارش را از او گرفته است. شاعر شبها از سوز عشقش اشک میریزد و در فرقت معشوقش دچار درد و رنج است. همچنین، او احساس میکند که تلاشهایش بیفایده بوده و نمیداند سرنوشت آیندهاش چه خواهد شد. این شعر، پژواک احساسات عشق، اندوه و بیپناهی شاعر را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: ببینید یاران، آن معشوقهام چگونه با یک اشارهاش کنترل مرا به دست گرفته و به غم عمیقی کشانده است.
هوش مصنوعی: او از من دور شد و مسائل زیادی را در زندگیام به وجود آورد، چه تعداد از مشکلات و حوادثی که پس از این بر سرم میآید.
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر عشق او اشک میریزم و امید دارم که روزی مهربانی او بر چشمانم اشک شوق بریزد.
هوش مصنوعی: اگر آن محبوب زیبا یک لحظه در کنار من بنشیند، اشکهایی پر از شادی از دیدگانم سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: به خاطر دوری او، چشمانم به شدت در حال ذوب شدن هستند و هر بار که میخواهم به او نزدیک شوم، انگار دورتر میشود. من به شدت در غم فراق او غرق شدهام.
هوش مصنوعی: من به کسی که بیوفاست وفا کردم و انتظار بیخود برآورده نشد. تلاشی هم برای انجام کاری نکردم، اما اگر لطف و رحمت الهی برسد، به کار من نیکو خواهد بود.
هوش مصنوعی: تمام وقت من به بطالت گذشته و تا امروز نمیدانم آیندهام چه خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مرا جانانهای باید که باشد غم گسارِ من
میانِ نازکش باشد همه شب در کنارِ من
چه خوش باشد دل آرامی که چون از خواب برخیزد
به غمزه چشمِ مستِ او کند دفعِ خمار من
اگر باشد قیامت باشد اللّهمَّ ارزُقنا
[...]
سر بارندگی دارد دو چشم تند بار من
که فتحالباب هجرانست و تحویل نگار من
مرا چون ماه در عقرب خوش آمد روی و زلف او
از آن نیکی نمیبینم، که بد بود اختیار من
من آن چرخم، که از جانست مهرم در میان دل
[...]
پس از مردن به خاک من گذر کن غمگذار من
ببین صد حرف غم در هر خط از لوح مزار من
به کویت بس که آه آتشین از دل برآوردم
سگت را داغها مانده ست بر جان یادگار من
نبیند کس فروغ مهر را تا حشر اگر ناگه
[...]
چنان گردد خیالش چشم اشکبار من
که میپندارم اینک خواهد آمد در کنار من
شب هجران چه سان بر بستر راحت نهم پهلو
که هر مو دور ازو خاریست در جسم فکار من
ز من دارد فراغ آنشوخ و من در آتش محنت
[...]
به یک خمیازهٔ گل طی شد ایام بهار من
به یک شبنم نشست از جوش، خون لاله زار من
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.